informatively

جمله های نمونه

1. It has set meaning, it behaves various informatively, the social danger is serious, the production reasons are society and politics, economy and culture, etc.
[ترجمه گوگل]معنایی دارد، رفتار اطلاع رسانی مختلفی دارد، خطر اجتماعی جدی است، دلایل تولید جامعه و سیاست، اقتصاد و فرهنگ و غیره است
[ترجمه ترگمان]این به معنای خاص خود بوده، خطر اجتماعی جدی است، دلایل تولید عبارتند از: جامعه و سیاست، اقتصاد و فرهنگ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't make your statement informatively weaker than you know unless what you have stated is in conflict with the information principle.
[ترجمه گوگل]اظهارات خود را از نظر اطلاعاتی ضعیف تر از آنچه می دانید بیان نکنید، مگر اینکه آنچه بیان کرده اید با اصل اطلاعات در تضاد باشد
[ترجمه ترگمان]بیانیه خود را ضعیف تر از آنچه که می دانید بیان نکنید مگر این که آنچه گفته اید در تناقض با اصل اطلاعات باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is what Clay Shirky calls failing informatively.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که Clay Shirky آن را شکست اطلاعاتی می نامد
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که کلی Shirky با شکست مواجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When you start a new church, if you begin informatively you promote healthy natural growth among these people.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کلیسای جدید را راه اندازی می کنید، اگر به صورت اطلاعاتی شروع کنید، رشد طبیعی سالم را در میان این افراد ترویج می کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی شما یک کلیسای جدید را شروع می کنید، اگر شروع به تبلیغ کنید، رشد طبیعی سلامت را در میان این افراد ترویج دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Develop a thorough understanding of the company's Travel Insurance products and Assistance service in order to be able to deal effectively and informatively with customers.
[ترجمه گوگل]درک کاملی از محصولات بیمه مسافرتی و خدمات کمکی این شرکت ایجاد کنید تا بتوانید به طور مؤثر و آموزنده با مشتریان برخورد کنید
[ترجمه ترگمان]* توسعه درک کاملی از محصولات بیمه مسافرتی شرکت و خدمات کمک به منظور اینکه بتوانید به طور موثر و با مشتریان معامله کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is good at writing, drawing and giving lessons. he would analysis a feedback system quite informatively, from the principle to the application.
[ترجمه گوگل]او در نوشتن، نقاشی و درس دادن مهارت دارد او یک سیستم بازخورد را کاملاً آموزنده، از اصل تا کاربرد، تجزیه و تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]او در نوشتن، نقاشی کشیدن و دادن درس خوب است او یک سیستم بازخورد را کاملا از اصل به برنامه تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an informative manner, so as to impart knowledge, educationally, instructively

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : inform
✅️ اسم ( noun ) : information / informant / informer
✅️ صفت ( adjective ) : informative / informational / informed
✅️ قید ( adverb ) : informationally / informatively
مطلعانه
آگاه گرانه

بپرس