informational


اطلاعی، متضمن، اگاهی

جمله های نمونه

1. Large political conflicts do take on informational overtones.
[ترجمه گوگل]درگیری های سیاسی بزرگ رنگ و بوی اطلاعاتی به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]درگیری های سیاسی بزرگ دارای بار اطلاعاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Update your resume. Conduct an informational interview.
[ترجمه گوگل]رزومه خود را به روز کنید انجام مصاحبه اطلاعاتی
[ترجمه ترگمان]رزومه خود را به هنگام سازی کنید یک مصاحبه اطلاعاتی انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We recommend that in-person group informational sessions form the core of the AIDS education program.
[ترجمه گوگل]توصیه می کنیم که جلسات اطلاعاتی حضوری گروهی هسته اصلی برنامه آموزشی ایدز را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]ما توصیه می کنیم که جلسات اطلاع رسانی گروه فرد هسته برنامه آموزشی ایدز را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another source of informational inadequacy concerns uncertainty about the future.
[ترجمه گوگل]منبع دیگر نارسایی اطلاعاتی مربوط به عدم اطمینان در مورد آینده است
[ترجمه ترگمان]یک منبع دیگر از نارسایی اطلاعاتی، عدم اطمینان در مورد آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In - game CRT informational display shows all of your plant's vital statistics.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش اطلاعاتی CRT در بازی تمام آمار حیاتی گیاه شما را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نمایش اطلاعاتی در game همه آمار حیاتی گیاه شما را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. DB LOGINFO logs an informational message if the logging token exists in the shared memory.
[ترجمه گوگل]DB LOGINFO یک پیام اطلاعاتی را در صورت وجود نشانه ورود در حافظه مشترک ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر نشانه ورود در حافظه اشتراکی وجود داشته باشد، DB Server یک پیام اطلاعاتی را log [ ۲ ] می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The selection of lifestyles is related to the informational support about knowledge of disease and healthcare.
[ترجمه گوگل]انتخاب سبک زندگی با حمایت اطلاعاتی در مورد آگاهی از بیماری و مراقبت های بهداشتی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]انتخاب سبک زندگی مربوط به حمایت اطلاعاتی در مورد دانش بیماری و بهداشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Informational roles are managerial roles that involve receiving, collecting, and disseminating information.
[ترجمه گوگل]نقش های اطلاعاتی نقش های مدیریتی هستند که شامل دریافت، جمع آوری و انتشار اطلاعات می شود
[ترجمه ترگمان]نقش های اطلاعاتی نقش های مدیریتی هستند که شامل دریافت، جمع آوری و پخش اطلاعات می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The informational advantage of the largest risk arbitrageurs is not so compelling in situations such as long-term liquidations, spinoffs, and large friendly tender offers.
[ترجمه گوگل]مزیت اطلاعاتی بزرگترین آربیتراژورهای ریسک در شرایطی مانند انحلال طولانی مدت، اسپین آف ها و پیشنهادات مناقصه دوستانه بزرگ چندان قانع کننده نیست
[ترجمه ترگمان]مزیت اطلاعاتی بزرگ ترین فروشندگان ریسک در شرایطی مانند liquidations، spinoffs، و پیشنهادها مزایده دوستانه بزرگ چندان قانع کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So how toactually concretize modern informational technique into object teaching hasbeen a problem which needs stringent solving.
[ترجمه گوگل]بنابراین اینکه چگونه می توان به طور واقعی تکنیک های اطلاعاتی مدرن را در آموزش اشیا مشخص کرد، مشکلی است که نیاز به حل دقیق دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگونه یک روش اطلاعاتی مدرن را به تدریس موضوعی به عنوان مساله ای که نیازمند حل دقیق است، تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is an informational message to explain why this deployment was redeployed after its deployment at startup.
[ترجمه گوگل]این یک پیام اطلاعاتی است برای توضیح اینکه چرا این استقرار پس از استقرار در هنگام راه‌اندازی مجدداً مستقر شد
[ترجمه ترگمان]این یک پیام اطلاعاتی است که توضیح می دهد چرا این استقرار پس از استقرار آن در زمان شروع مستقر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. High informational content is supplemented by detailed graphics, providing a comprehensive reference work for both experts and novices in the field.
[ترجمه گوگل]محتوای اطلاعاتی بالا با گرافیک های دقیق تکمیل می شود و یک کار مرجع جامع برای متخصصان و تازه کارها در این زمینه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]محتوای اطلاعاتی عالی توسط گرافیک تفصیلی تکمیل شده است و یک کار مرجع جامع برای هر دو گروه متخصص و مبتدی در این زمینه فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Modern genetic mechanisms, including informational macromolecules have not always existed in their present form.
[ترجمه گوگل]مکانیسم‌های ژنتیکی مدرن، از جمله ماکرومولکول‌های اطلاعاتی، همیشه به شکل فعلی وجود نداشته‌اند
[ترجمه ترگمان]مکانیسم های ژنتیکی مدرن از جمله macromolecules اطلاعاتی همیشه در شکل کنونی وجود نداشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of information, informative, serving to inform

پیشنهاد کاربران

آگاهی بخش. آگاهی دهنده
مثال:
Update your resume. Conduct an informational interview.
سابقه کاری تان را به روزرسانی کنید. یک مصاحبه ی آگاهی بخش اجرا کنید.
☑️ اَزدایشال
مشتقات دیگر
To inform: اَزداستن
Informer: اَزداگر
Informed: اَداسته
Informant: اَزداینده
Informative: اَزدایا
Informativeness: اَزدایاییْه
Informatively: اَزدایاوار
...
[مشاهده متن کامل]

Informatory: اَزداییْه
Informing: اَزدایی
Informantion: اَزدایندهش
Informational: اَزدایشال
Informatic: اَزداییک
Informercial: اَزداگرال
Informationally: اَزدایشانه
ماستمالی نکنیم 🖐🏼

درود و ارجداشت به پیشگاه جناب رسولی گرامی؛ فرموده ی سرور والا درست است؛ از همین رو واژه نامه ی آبادیس بستری ست برای آگاهی رسانیِ واژه های درست و دقیقی که به تازگی بدست نهادهای پشتوانمند، برابرنهاد شده اند؛ که این خوار و دیگر دوستان وظیفه ی خودمون می دونیم.
...
[مشاهده متن کامل]

با ارجداشت برای دانسته ها و ازدایه های شما

با سلام عرض ادب و احترام خدمت اساتید و بزرگواران پارسی دوست خانم نازیلا و کوه پیمان و بقیه عزیزان اینکه من جنگ ندارم ،
واژگان شما بسیار غنی و قشنگ و دارای اصل و ریشه است ولی با این واژگان خیلی از مردم ما آشنایی ندارند و خیلی عمومیت ندارد مثلا موش موش است دیگه کلمه گرز رو شاید من بی سواد بلد نباشم، خلاصه ببخشید که اگر خاطر عزیزان مکدر شد .
...
[مشاهده متن کامل]

بنده شاگردی بیش نیستم

🇮🇷 همتای پارسی: اَزدایشال 🇮🇷
( ازدایش ( information ) آل ( پسوند همریشه با al در انگلیسی )
بازگرد شود به ازدایش )
اَزدایشال
Information: ازدایش
Informational: ازدایشال
آقای رسولی دارن جنگ میکنن
ازدایشال
( Azdāyeshāl )
از �ازدایش� ( information ) و آل ( همریشه با al )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اطلاعات� چند بار بجای واژه های گوناگونی همچون �data� و �witting� بکار رفتند. افزون بر اینها �اطلاعات� جمع واژه ی �اطلاع� است؛ حال آنکه information اسم مصدر بشمار میاد. این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
...
[مشاهده متن کامل]

دوستانِ پرکوششی، پافشاری می کنند که از برابرنهاد های بی ابهام دوری کنند و بجاش از معانیِ آشنای گُنگ که صدها بار بجای واژه های دیگه بکار رفتند بهره ببرند. ( حتی به بهای اینکه کلا واژه ی نادرست یا گُنگی رو پیشنهاد کنند )
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �ازدایش� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

اطلاعی، متضمن، اگاهی
informative, educational, educative, informatory, instructional, instructive
ازدایشال
Information: ازدایش
Informational: ازدایشال
🇮🇷 همتای پارسی: اَزدایشال 🇮🇷
( از اَزدایش )
اَزدایشال ( اَزدایش پسوند آل )
( Azdāyeshāl )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : inform
✅️ اسم ( noun ) : information / informant / informer
✅️ صفت ( adjective ) : informative / informational / informed
✅️ قید ( adverb ) : informationally / informatively
جهت اطلاعی، جهت استحضاری
آگاهی بخش، آگاهی دهنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس