inflator

/ˌɪnˈfleɪtər//ˌɪnˈfleɪtə/

inflater متورم کننده

جمله های نمونه

1. Each air bag module contains an inflator, an igniter, and the folded air bag.
[ترجمه گوگل]هر ماژول کیسه هوا شامل یک باد کننده، یک جرقه زن و یک کیسه هوا تا شده است
[ترجمه ترگمان]هر کیسه حاوی کیسه حاوی an، an و کیسه هوای بسته بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We cannot be completely certain the airbag inflator will perform as designed.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم کاملاً مطمئن باشیم که بادکننده کیسه هوا مطابق طراحی عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم کاملا مطمئن باشیم که ایربگ و کیسهی هوا آنطور که طراحی شده است عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hence, with the alternating operation of the inflator, the doll is raised or lowered to achieve an attractive effect.
[ترجمه گوگل]از این رو، با عملکرد متناوب بادکن، عروسک برای دستیابی به یک جلوه جذاب بالا یا پایین می رود
[ترجمه ترگمان]از این رو، با عملیات متناوب of، عروسک برای رسیدن به یک اثر جذاب بالا یا پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The common inflator does not solve the structure problem and the theft-proof problem, so no one is suitable to carry on the bicycle.
[ترجمه گوگل]بادگیر معمولی مشکل ساختار و مشکل ضد سرقت را حل نمی کند، بنابراین هیچ کس برای حمل دوچرخه مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]The مشترک مشکل ساختار و مشکل دزدی را حل نمی کند، بنابراین هیچ کس برای حمل دوچرخه مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you use an automatic inflator ?
[ترجمه گوگل]آیا از بادگیر اتوماتیک استفاده می کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا از یک inflator اتوماتیک استفاده می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The air inlet of the inflator can be tightly plugged in the valve inside the branch pipe port to open the valve.
[ترجمه گوگل]ورودی هوای بادکن را می توان محکم در شیر داخل درگاه لوله انشعاب وصل کرد تا دریچه باز شود
[ترجمه ترگمان]ورودی هوا of را می توان محکم به شیر داخل دهانه لوله شاخه متصل کرد تا سوپاپ باز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This digital tyre inflator has a specially designed high speed pump which inflates all tyres to the correct pressure automatically.
[ترجمه گوگل]این بادکننده دیجیتال لاستیک دارای یک پمپ با سرعت بالا طراحی شده است که تمام لاستیک ها را با فشار صحیح به طور خودکار باد می کند
[ترجمه ترگمان]این tyre با سرعت بالا طراحی شده است که همه لاستیک ها را به طور خودکار به سمت فشار صحیح هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The neighbor often borrowed my inflator.
[ترجمه گوگل]همسایه اغلب بادکن من را قرض می گرفت
[ترجمه ترگمان] همسایه هام غالبا inflator رو قرض گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do not immerse auto inflator in water or other liquids for working to avoid wetting auto inflator.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خیس شدن بادکننده خودکار، بادکننده خودکار را در آب یا مایعات دیگر غوطه ور نکنید
[ترجمه ترگمان]inflator خود را در آب و یا سایر مایعات به خاطر کار برای جلوگیری از inflator auto نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yongkang Shunfeng Inflator Factory is specialized in various kinds of aluminum and plastic mini-pump, hand pump, foot pump.
[ترجمه گوگل]کارخانه باد کن Yongkang Shunfeng در انواع مختلف مینی پمپ آلومینیومی و پلاستیکی، پمپ دستی، پمپ پا تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]کارخانه Yongkang Shunfeng inflator در انواع مختلفی از آلومینیوم و پمپ های کوچک پلاستیکی، پمپ دستی، پمپ پیاده تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take a saloon car for an example, it only consumes 16L water and the clearance working time of auto inflator is only 2-3 minutes.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال یک ماشین سالنی را در نظر بگیرید، فقط 16 لیتر آب مصرف می کند و مدت زمان کارکرد بادکن خودکار فقط 2-3 دقیقه است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک ماشین مشروب فروشی در نظر بگیرید، تنها ۱۶ لیتر آب مصرف می کند و زمان کار پاک سازی خودرو تنها ۲ تا ۳ دقیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The utility model discloses an air inflating cylinder incorporated with bicycle which is an improvement of bicycle inflator technique.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند یک سیلندر بادکننده هوا همراه با دوچرخه را نشان می‌دهد که بهبود تکنیک بادکننده دوچرخه است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی، یک سیلندر باد inflating هوا را که با دوچرخه ترکیب می شود، نشان می دهد که بهبود تکنیک inflator دوچرخه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unilateralism gas strike inside, when piston comes out, it prevents the gas influences into the inflator, which improve puff effect.
[ترجمه گوگل]برخورد گاز یک جانبه در داخل، زمانی که پیستون بیرون می‌آید، از نفوذ گاز به داخل بادکن جلوگیری می‌کند که باعث بهبود اثر پف‌کی می‌شود
[ترجمه ترگمان]گاز بی اثر در داخل، وقتی پیستون بیرون می آید، از نفوذ گاز به the که اثر دود را بهبود می بخشد، جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I will continue to move all essays and poems to this new site. Cholecystogastrostomy falter schistosity, odor inflator.
[ترجمه گوگل]من به انتقال تمام مقالات و اشعار به این سایت جدید ادامه خواهم داد کوله سیستوگاستروستومی تضعیف شیستوزیتی، بادکننده بو
[ترجمه ترگمان]من به حرکت دادن همه مقالات و اشعار این سایت جدید ادامه خواهم داد Cholecystogastrostomy، schistosity،،،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] متورم ساز - متورم کننده - عامل ایجاد تورم و بادکردگی

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that inflates; air pump

پیشنهاد کاربران

یکی از ابزار های کاربردی در پزشکی که در گرفتن فشار خون کاربرد دارد و کار آن باد کردن بازو بند است، بادکننده

بپرس