indonesian

/ˌɪndoˈniːʒən//ˌɪndəˈniːzɪən/

معنی: اهل کشور اندونزی، اهل کشور اندونزی، وابسته به اندونزی
معانی دیگر: وابسته به کشور اندونزی و مردم و زبان و فرهنگ آن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Indonesia, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a member of any of the peoples native to Indonesia, the Philippines, or part of the Malay Peninsula.

(3) تعریف: the chief language of Indonesia.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Indonesia or its people, culture, languages, or the like.

جمله های نمونه

1. I've never had Indonesian food but I'll give it a whirl.
[ترجمه گوگل]من تا به حال غذای اندونزیایی نخورده ام، اما آن را یک چرخشی می دهم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت غذای اندونزی نداشته ام، اما یک امتحانی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In April Thai and Indonesian leaders gave their formal blessing to the idea.
[ترجمه گوگل]در آوریل، رهبران تایلندی و اندونزیایی برکت رسمی خود را به این ایده دادند
[ترجمه ترگمان]در آوریل تایلند و رهبران اندونزی به این ایده کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've never had Indonesian food -- what's it like?
[ترجمه گوگل]من هرگز غذای اندونزیایی نخورده ام -- چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت غذای اندونزی نداشتم - چه شکلی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many homes in Jakarta were flooded in the Indonesian capital's worst deluge for years.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانه‌ها در جاکارتا در بدترین سیل پایتخت اندونزی طی سال‌ها دچار سیل شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانه ها در جاکارتا در بدترین سیل سال پایتخت اندونزی مورد هجوم قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had an Indonesian stepfather and half-sister.
[ترجمه گوگل]او یک ناپدری اندونزیایی و یک خواهر ناتنی داشت
[ترجمه ترگمان]او پدرخوانده و ناتنی اندونزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He joined an Indonesian Boy Scout troop and played soccer, which would not become popular in the United States until years later.
[ترجمه گوگل]او به یک سرباز پیشاهنگی اندونزیایی پیوست و فوتبال بازی کرد که تا سالها بعد در ایالات متحده محبوب نشد
[ترجمه ترگمان]او به گروهی از سربازان اندونزیایی ملحق شد و فوتبال بازی کرد که تا چند سال بعد در آمریکا محبوب نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Will Chinese medicine culture into the Indonesian society, with Indonesia culture and customs, habits are shirt-sleeve, for people in Indonesia's health will make due contribution.
[ترجمه گوگل]آیا فرهنگ طب چینی به جامعه اندونزی، با فرهنگ اندونزی و آداب و رسوم، عادات پیراهن آستین، برای مردم در سلامت اندونزی سهم مناسب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]انتقال فرهنگ دارویی چین به جامعه اندونزی، با فرهنگ و آداب و رسوم اندونزی، عادات، آستین است، برای افرادی که در سلامت اندونزی مشارکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Saiser said Alatas had promised to gradually reduce Indonesian troops in East Timor.
[ترجمه گوگل]سیسر گفت آلاتاس وعده داده است که به تدریج نیروهای اندونزی در تیمور شرقی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]Saiser گفت که Alatas قول داده است که به تدریج نیروهای اندونزی را در تیمور شرقی کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Privately-owned Transpacific Group owns 80 per cent and Indonesian coal mining giant Bukit Asam owns the rest.
[ترجمه گوگل]شرکت خصوصی Transpacific Group مالک 80 درصد و غول استخراج زغال سنگ اندونزی Bukit Asam مابقی سهام را در اختیار دارد
[ترجمه ترگمان]گروه مالکیت خصوصی مالکیت خصوصی مالک ۸۰ درصد و بوکیت Asam غول استخراج زغال سنگ اندونزی نیز مالک بقیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An Indonesian activist shouts anti IMF slogans and holds a poster that reads "Free from Debt" in front of the Singapore embassy in Jakarta August 2 200
[ترجمه گوگل]یک فعال اندونزیایی در مقابل سفارت سنگاپور در جاکارتا در 2 اوت 200، شعارهای ضد صندوق بین‌المللی پول را فریاد می‌زند و پوستری با عنوان "رهایی از بدهی" در دست دارد
[ترجمه ترگمان]یک فعال اندونزیایی شعار ضد پول را فریاد می زند و پوستری را نگه می دارد که در روز ۲ اوت در مقابل سفارت سنگاپور در جاکارتا روی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So we used indirect quotation to emphasize Indonesian President's most significant remark.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما از نقل قول غیرمستقیم برای تأکید بر مهم ترین سخنان رئیس جمهور اندونزی استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین از نقل قول غیر مستقیم برای تاکید بر مهم ترین اظهارات رئیس جمهور اندونزی استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Indonesian troops opened fire into hundreds of pro-independence protestors holding a memorial procession for East Timorese Sebastio Gomez in Dili in 199
[ترجمه گوگل]سربازان اندونزی به سمت صدها معترض طرفدار استقلال که در سال 199 مراسم یادبودی برای سباستیو گومز تیموری شرقی در دیلی برگزار می کردند تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان]سربازان اندونزیایی به صدها معترض طرفدار استقلال که مراسم یادبودی برای Timorese گومز East گومز در Dili در سال ۱۹۹ در دست داشتند، آتش گشودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. C Indonesian confrontation against the Singapore Malaya merger proposal.
[ترجمه گوگل]C رویارویی اندونزی در برابر پیشنهاد ادغام مالایا در سنگاپور
[ترجمه ترگمان]رویارویی اندونزی علیه طرح ادغام Malaya در سنگاپور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His mother married Lolo Soetoro, an Indonesian foreign student, with whom she had one daughter, Maya.
[ترجمه گوگل]مادرش با لولو سوئتورو، دانشجوی خارجی اندونزیایی ازدواج کرد و از او صاحب یک دختر به نام مایا شد
[ترجمه ترگمان]مادرش با Lolo Soetoro، یک دانشجوی خارجی اندونزیایی که او یک دختر داشت، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. INDONESIAN PULAO BALI IS A VERY GOOD PLACE FOR TRAVELING!
[ترجمه گوگل]PULAO BALI اندونزیایی مکان بسیار خوبی برای سفر است!
[ترجمه ترگمان]INDONESIAN PULAO BALI یک مکان بسیار خوب برای TRAVELING است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل کشور اندونزی (اسم)
indonesian

اهل کشور اندونزی (صفت)
indonesian

وابسته به اندونزی (صفت)
indonesian

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of indonesia
of or pertaining to indonesia or its inhabitants
language spoken in indonesia, bahasa indonesia

پیشنهاد کاربران

بپرس