indention

/ɪnˈdenʃən//ɪnˈdenʃən/

معنی: تو گذاری، جای باز درمتن
معانی دیگر: (در اول پاراگراف یا سطر و غیره) فاصله گذاری، توگیری، عقب بردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or result of indenting, or the state of being indented; indentation.

(2) تعریف: the blank space between a margin and an indented line or lines of text.

جمله های نمونه

1. Objective To explore the feasibility of interventional ultrasound indention for detecting myocardial stiffness in vivo and to offer a direct measurement method of myocardial stiffness in vivo.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی امکان سنجی تورفتگی اولتراسوند مداخله ای برای تشخیص سفتی میوکارد در داخل بدن و ارائه یک روش اندازه گیری مستقیم سفتی میوکارد در داخل بدن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی امکان آزمایش ultrasound مداخله ای interventional برای تشخیص سفتی عضلات در in vivo و ارائه یک روش اندازه گیری مستقیم سفتی عضلات قلب در شرایط ازمایشگاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That way, when the toString method is called, it offers indention for easier manual reading of these documents.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، هنگامی که متد toString فراخوانی می شود، تورفتگی را برای خواندن دستی آسان تر این اسناد ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنگامی که روش toString خوانده می شود، indention برای خواندن دستی راحت تر از این اسناد ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. StyleCop, on the other hand, is mostly about hotly debated issues like how many spaces to use for indention.
[ترجمه گوگل]StyleCop، از سوی دیگر، بیشتر در مورد مسائل مورد بحث داغ است، مانند تعداد فضاهایی که باید برای تورفتگی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، StyleCop عمدتا در مورد موضوعات مورد بحث داغ مانند بسیاری از فضاها که برای indention استفاده می شود، بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The indentation method of residue stress measurement depends on strain measurement around an indention caused by an impacting sphere.
[ترجمه گوگل]روش فرورفتگی اندازه‌گیری تنش پسماند به اندازه‌گیری کرنش در اطراف فرورفتگی ناشی از یک کره ضربه‌ای بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]روش indentation باقیمانده به اندازه گیری فشار وابسته به اندازه گیری کرنش در اطراف یک indention ناشی از یک فضای موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods 58 cases of women were deleted dynamically in use of medical indention to cause ovulation by ultrasonography.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 58 مورد از زنان با استفاده از تورفتگی پزشکی برای ایجاد تخمک‌گذاری توسط سونوگرافی به صورت پویا حذف شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۵۸ مورد زنان به صورت پویا در استفاده از indention پزشکی حذف شدند تا موجب تخمک گذاری توسط ultrasonography شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has immediate effect on the customer satisfaction, which in turn indirectly affects customer behaviour indention.
[ترجمه گوگل]تأثیر فوری بر رضایت مشتری دارد که به نوبه خود به طور غیرمستقیم بر گرایش رفتار مشتری تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیر فوری بر رضایت مشتری دارد که به نوبه خود به طور غیر مستقیم بر رفتار مشتری تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Class and method bodies are not enclosed in delimiters but are instead indicated by indention of their bodies.
[ترجمه گوگل]بدنه‌های کلاس و روش در جداکننده‌ها محصور نمی‌شوند، بلکه با تورفتگی بدنه‌هایشان نشان داده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]گروهه ای کلاس و کلاس در delimiters محصور نیستند اما به جای آن توسط indention از بدنشان نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تو گذاری (اسم)
tuck, indention

جای باز در متن (اسم)
indention

تخصصی

[ریاضیات] به صورت پله ای

انگلیسی به انگلیسی

• indentation, cut, notch; blank space between a margin and the beginning of a printed or written line; act of indenting a document

پیشنهاد کاربران

بپرس