incubation period

جمله های نمونه

1. The illness has an incubation period of up to 1days.
[ترجمه گوگل]این بیماری تا 1 روز دوره نهفتگی دارد
[ترجمه ترگمان]این بیماری به مدت ۱ روز یک دوره کمون دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In smallpox, there is an incubation period of 8-18 days between initial infection and first symptoms.
[ترجمه گوگل]در آبله بین عفونت اولیه و اولین علائم یک دوره کمون 8-18 روز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بیماری آبله، دوره incubation ۸ تا ۱۸ روز بین عفونت اولیه و علائم اولیه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hepatitis has a long incubation period.
[ترجمه گوگل]هپاتیت دوره کمون طولانی دارد
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک دوره رشد بلند مدت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The incubation period varies depending on the time of year when the eggs were laid.
[ترجمه گوگل]دوره جوجه کشی بسته به زمانی از سال که تخم ها گذاشته شده اند متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دوره incubation بسته به زمان تخم گذاری، بسته به زمان سال تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The incubation period almost certainly varies with the number of bacteria originally passed on.
[ترجمه گوگل]دوره کمون تقریباً با تعداد باکتری هایی که در ابتدا منتقل شده اند متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دوره انکوباسیون به طور حتم با تعداد باکتری هایی که در اصل از آن عبور کرده اند فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To imagine so is to ignore the whole incubation period that-precedes any such sudden spurt.
[ترجمه گوگل]چنین تصوری به معنای نادیده گرفتن کل دوره نهفتگی است که پیش از چنین جهش ناگهانی است
[ترجمه ترگمان]تصور کردن این است که تمام دوره جوجه کشی رو نادیده بگیری که - از هر جهش ناگهانی پیشی گرفت -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The incubation period of Hepatitis A is generally a month but can range from 15 to 50 days, health officials said.
[ترجمه گوگل]به گفته مقامات بهداشتی، دوره نهفتگی هپاتیت A به طور کلی یک ماه است، اما می تواند از 15 تا 50 روز متغیر باشد
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان بهداشت، دوره incubation هپاتیت آ بیش از یک ماه است اما می تواند از ۱۵ تا ۵۰ روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unusually long incubation period for this disease dictates an unusually long trial period.
[ترجمه گوگل]دوره کمون غیرمعمول طولانی برای این بیماری یک دوره آزمایشی غیرمعمول طولانی را دیکته می کند
[ترجمه ترگمان]دوره کمون طولانی مدت برای این بیماری، دوره آزمایشی غیرمعمول و غیرمعمول را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The long incubation period means that no Third World country has yet faced the full truth of what is to come.
[ترجمه گوگل]دوره نهفتگی طولانی به این معنی است که هیچ کشور جهان سومی هنوز با حقیقت کامل آنچه در آینده است مواجه نشده است
[ترجمه ترگمان]دوره long به این معنا است که هیچ کشور جهان سوم هنوز با حقیقت کامل آنچه که قرار است به دست آید، مواجه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You have to go through a sort of incubation period while people weigh you up.
[ترجمه گوگل]شما باید یک نوع دوره نهفتگی را طی کنید در حالی که مردم شما را وزن می کنند
[ترجمه ترگمان]تو باید از یه نوع دوره جوجه کشی راه بری در حالی که مردم تو رو وزن میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the end of the incubation period, strips were washed three times for 30 minutes with blocking buffer.
[ترجمه گوگل]در پایان دوره جوجه کشی، نوارها سه بار به مدت 30 دقیقه با بافر مسدود کننده شسته شدند
[ترجمه ترگمان]در پایان دوره انکوباسیون، نوارها سه بار به مدت ۳۰ دقیقه با مسدود کردن حایل شسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article 84 Incubation period of yellow fever is 6 days.
[ترجمه گوگل]ماده 84 دوره نهفتگی تب زرد 6 روز است
[ترجمه ترگمان]ماده ۸۴: دوره پرورش تب زرد ۶ روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has a short incubation period and produces an enterotoxin that causes a copious, painless, watery diarrhoea that can quickly lead to severe dehydration and death if treatment is not promptly given.
[ترجمه گوگل]دوره کمون کوتاهی دارد و یک انتروتوکسین تولید می کند که باعث اسهال فراوان، بدون درد و آبکی می شود که در صورت عدم درمان به سرعت می تواند منجر به کم آبی شدید و مرگ شود
[ترجمه ترگمان]این دوره یک دوره کمون کوتاه دارد و an تولید می کند که منجر به اسهال، درد، و اسهال آبکی می شود که اگر درمان سریعا داده نشود می تواند به کمبود شدید آب بدن و مرگ منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The incubation period usually is 8 to 14 days.
[ترجمه گوگل]دوره کمون معمولا 8 تا 14 روز است
[ترجمه ترگمان]دوره کمون معمولا ۸ تا ۱۴ روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] دوره کمون : به زمان خوردن ماده عذایی آلوده تا ظاهر شدن علائم بیماری اطلاق می شود
[بهداشت] دوره نهفتگی - دوره کمون
[پلیمر] دوره کمون، دوره نهفتگی

انگلیسی به انگلیسی

• period of time that is between the infection and the outbreak of the disease's symptoms

پیشنهاد کاربران

دوره کمون/دوره نهفتگی ( دوره و مدت زمان ورود عامل بیماری زا به بدن تا ظهور نشانهٔ بیماری و علائم بیماری ) .
incubation period ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: دورۀ نهفتگی
تعریف: فاصلۀ زمانی بین مواجهه با عامل بیماری زا و ظهور علائم بیماری
دوره نهفتگی

بپرس