inaugurate

/ˌɪˈnɒɡjəˌret//ɪˈnɔːɡjʊreɪt/

معنی: گشودن، اغاز کردن، دایر کردن، بر پا کردن، افتتاح کردن، براه انداختن
معانی دیگر: گشایش کردن، آغاز کردن، شروع کردن، سرآغاز بودن، (طی مراسم رسمی به شغلی) منصوب کردن، گماردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: inaugurates, inaugurating, inaugurated
مشتقات: inauguration (n.), inaugurator (n.)
(1) تعریف: to install in office with a formal ceremony.
مترادف: induct, install, instate
مشابه: crown, enthrone, frock

- They inaugurated the new president.
[ترجمه مرتضی ] آنها رئیس جمهور جدید را منصوب کردند.
|
[ترجمه گوگل] آنها رئیس جمهور جدید را تحلیف کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها رئیس جمهور جدید را افتتاح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to start or initiate formally; introduce.
مترادف: begin, establish, initiate, institute, introduce, launch
مشابه: commence, kick off, start, undertake

- The new telephone service was inaugurated here last month.
[ترجمه گوگل] سرویس تلفن جدید ماه گذشته در اینجا افتتاح شد
[ترجمه ترگمان] سرویس تلفن جدید ماه گذشته در اینجا افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to celebrate the opening of (a new building, exhibit, or the like) with a formal ceremony.
مشابه: dedicate, open

جمله های نمونه

1. to inaugurate a new library
کتابخانه ی جدیدی را افتتاح کردن

2. to inaugurate a new policy
سیاست جدیدی را آغاز کردن

3. People hoped that the new government would inaugurate a period of change.
[ترجمه گوگل]مردم امیدوار بودند که دولت جدید یک دوره تغییر را آغاز کند
[ترجمه ترگمان]مردم امید داشتند که دولت جدید یک دوره تغییر را افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the assurances that the treaty would not inaugurate an arms race or cost the United States anything were brushed aside.
[ترجمه گوگل]تمام تضمین ها مبنی بر اینکه این معاهده یک مسابقه تسلیحاتی را آغاز نمی کند یا برای ایالات متحده هزینه ای ندارد، کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]تمامی تضمین مبنی بر این که این پیمان، یک مسابقه تسلیحاتی را افتتاح نخواهد کرد و یا هیچ هزینه ای در آمریکا به دست نخواهد آمد، کنار گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This allowedFrege to inaugurate some profound developments in the philosophy of language.
[ترجمه گوگل]این به فرگه اجازه داد تا تحولات عمیقی را در فلسفه زبان آغاز کند
[ترجمه ترگمان]این نیاز به افتتاح برخی تحولات عمیق در فلسفه زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But Dempsey would inaugurate America's modern age of sports and become a focal point of its dawning celebrity culture.
[ترجمه Javad Keyhan] اما دمپسی یک عصر جدید ورزشی را آغاز می کند و به یک نقطه مهم از فرهنگ سلبریتی پرور ِ در حال ضهورش تبدیل می شود
|
[ترجمه گوگل]اما دمپسی عصر مدرن ورزش آمریکا را افتتاح کرد و به نقطه کانونی فرهنگ مشهور در حال ظهور آن تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]اما دمپسی عصر مدرن آمریکا را افتتاح خواهد کرد و به یک نقطه کانونی فرهنگ مشهور dawning تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To begin or inaugurate with a ceremony intended to bring good luck.
[ترجمه گوگل]برای شروع یا افتتاح با مراسمی که هدف آن خوش شانسی است
[ترجمه ترگمان]شروع یا افتتاح آن با تشریفاتی که قصد داشت موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This Friday, McDonald will inaugurate a new facility in Cincinnati to aggregate demand planning using computer models, which means a good portion of those thousands of workers will be redeployed.
[ترجمه گوگل]این جمعه، مک‌دونالد تأسیسات جدیدی را در سینسیناتی افتتاح می‌کند تا برنامه‌ریزی تقاضا را با استفاده از مدل‌های کامپیوتری جمع‌آوری کند، که به این معنی است که بخش خوبی از این هزاران کارگر مجدداً مستقر خواهند شد
[ترجمه ترگمان]این جمعه، مک دونالد تسهیلات جدید را در سینسیناتی افتتاح خواهد کرد تا برنامه ریزی تقاضا با استفاده از مدل های کامپیوتری را جمع آوری کند، که به معنی بخش خوبی از آن است که هزاران کارگر مجددا مستقر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next week we'll inaugurate a statue of the child Edgar Hernandez that resembles the Manneken Pis in Brussels, Belgium, for having carried out a similar exploit," Beltran said.
[ترجمه گوگل]بلتران گفت: هفته آینده مجسمه کودک ادگار هرناندز را که شبیه به مانکن پیس در بروکسل، بلژیک است، افتتاح خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]Beltran گفت: \" هفته آینده یک مجسمه از کودک ادگار هرناندز را افتتاح خواهیم کرد که شبیه به Manneken Pis در بروکسل بلژیک است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Officials in China say they will inaugurate a new bullet train route between Beijing and Tianjin in August.
[ترجمه گوگل]مقامات چین می گویند که در ماه اوت مسیر قطار گلوله جدیدی را بین پکن و تیانجین افتتاح خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]مقامات رسمی در چین می گویند که یک قطار سریع السیر جدید بین پکن و تیانجین در ماه اوت را افتتاح خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Washington summit actually eliminated major causes of tension, and promised to inaugurate a new world structure.
[ترجمه گوگل]نشست واشنگتن در واقع عوامل اصلی تنش را از بین برد و وعده افتتاح یک ساختار جهانی جدید را داد
[ترجمه ترگمان]نشست واشنگتن در واقع دلایل اصلی تنش را حذف کرد و قول داد که ساختار جدید جهان را افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Initially it seemed unlikely that this stern, aloof, and unpopular general would be the person to inaugurate a democratic tradition.
[ترجمه گوگل]در ابتدا بعید به نظر می رسید که این ژنرال سختگیر، گوشه گیر و نامحبوب کسی باشد که یک سنت دموکراتیک را افتتاح کند
[ترجمه ترگمان]در ابتدا بعید به نظر می رسید که این ژنرال عبوس، گوشه گیر و منفور، کسی باشد که یک سنت دموکراتیک را افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This has not gone down too well with the Torinese, who want a more prestigious side to inaugurate their new stadium.
[ترجمه گوگل]این موضوع برای تورینی ها که خواهان تیم معتبرتری برای افتتاح ورزشگاه جدیدشان هستند، چندان خوشایند نبوده است
[ترجمه ترگمان]این مساله با خانواده Torinese که خواهان آن هستند که استادیوم جدید خود را افتتاح کنند، بسیار خوب نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. About 100 Afghan members of parliament demanded on Monday that President Hamid Karzai inaugurate the country's legislative assembly by next Sunday.
[ترجمه گوگل]حدود 100 نماینده پارلمان افغانستان روز دوشنبه از حامد کرزی رئیس جمهور خواستند تا مجلس قانونگذاری این کشور را تا یکشنبه آینده افتتاح کند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۰۰ عضو پارلمان افغانستان روز دوشنبه از رئیس جمهور حامد کرزی خواستند تا مجلس قانون گذاری این کشور را تا یکشنبه آینده افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گشودن (فعل)
open, unbrace, auspicate, unfurl, unlock, untie, unlace, inaugurate, untwine, unbolt, unhinge, unknit, unloose, untwist

اغاز کردن (فعل)
initial, set, tee off, begin, commence, inchoate, inaugurate, incept, initiate, sparkplug

دایر کردن (فعل)
establish, start, inaugurate

بر پا کردن (فعل)
raise, establish, found, inaugurate, erect, pitch, set up, stand up

افتتاح کردن (فعل)
open, inaugurate

براه انداختن (فعل)
inaugurate

انگلیسی به انگلیسی

• install in office with an official ceremony; open, introduce with an official ceremony; begin, commence
when a new leader is inaugurated, they are established in their new position at an official ceremony.
if you inaugurate a system or organization, you start it; a formal use.

پیشنهاد کاربران

introduce
- inaugurate sb as sth
معرفی کردن
آغازگر چیزی بودن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : inaugurate
اسم ( noun ) : inauguration / inaugural
صفت ( adjective ) : inaugural
قید ( adverb ) : _
فتح کردن کوه میشه
Conquer
این کلمه رو میشه برای جمله فتح کردن ( کوه ) استفاده کرد؟
افتتاح کردن

افتتاح کردن یک مکان و یا شغل
start
اختصاص دادن، نشان دادن

introduce , dedicate
منصوب کردن یا گماردن ( بعداز معارفه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس