inadvertent

/ˌɪnədˈvɜːrtənt//ˌɪnədˈvɜːtənt/

معنی: غیر عمدی
معانی دیگر: ندانسته، ناخواسته، بی خواست، سهو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inadvertently (adv.)
(1) تعریف: inattentive, or resulting from inattention.
مترادف: inattentive, neglectful, unmindful
متضاد: advertent
مشابه: absent-minded, careless, casual, heedless, negligent, regardless, unobservant

- Her inadvertent running of a stop light earned her a traffic ticket.
[ترجمه پریسا ارشیتکت] عبور اشتباهی او از چراغ قرمز گرفت یک برگ جریمه ترافیک
|
[ترجمه Peter Strahm] عبور ناخواسته او از چراغ قرمز یک بلیط ترافیک به همراه داشت.
|
[ترجمه گوگل] اجرای ناخواسته چراغ ایست برای او یک بلیط ترافیک به همراه داشت
[ترجمه ترگمان] در حالی که ناخواسته در حال دویدن از یک چراغ توقف بود، بلیت رفت و آمد او را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not planned or intended; unintentional.
مترادف: accidental, unintended, unintentional, unthinking, unwitting
متضاد: deliberate, intentional
مشابه: automatic, careless, casual, chance, fortuitous, involuntary

- Numerous inadvertent casualties occurred during the battle.
[ترجمه موسی] در طول این نبرد تلفات ناخواسته بی شماری رخ داده است.
|
[ترجمه گوگل] در جریان این نبرد تلفات سهوی متعددی رخ داد
[ترجمه ترگمان] در طی این نبرد تلفات ناخواسته زیادی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Later, he was embarrassed by his inadvertent outburst.
[ترجمه موسی] بعداً ، او از فوران خشم ناخواسته خود شرمسار شد ( خجالت کشید ) .
|
[ترجمه گوگل] بعداً از طغیان ناخواسته اش خجالت کشید
[ترجمه ترگمان] بعدها او از این فوران خشم خود شرمنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her comment had been inadvertent, but it was the truth.
[ترجمه گوگل] نظر او سهوی بود، اما حقیقت بود
[ترجمه ترگمان] اظهار نظر او غیر مترقبه بود، اما حقیقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an inadvertent mistake
اشتباه غیرعمدی

2. The government has said it was an inadvertent error.
[ترجمه گوگل]دولت گفته است که این یک اشتباه سهوی بوده است
[ترجمه ترگمان]دولت گفته است که این یک خطای غیر عمدی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All authors need to be wary of inadvertent copying of other people's ideas.
[ترجمه گوگل]همه نویسندگان باید مراقب کپی برداری ناخواسته از ایده های دیگران باشند
[ترجمه ترگمان]تمام نویسندگان باید نسبت به کپی غیر عمدی ایده های دیگران محتاط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The suffering is inadvertent and unwanted.
[ترجمه گوگل]رنج ناخواسته و ناخواسته است
[ترجمه ترگمان]درد غیر عمدی و ناخواسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is an inadvertent consequence of the peculiar defect structure of the clay.
[ترجمه گوگل]این یک نتیجه ناخواسته از ساختار عیب عجیب خاک رس است
[ترجمه ترگمان]این consequence اثر defect از خاک رس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In character recognition, the inadvertent absence of ink within a character outline.
[ترجمه گوگل]در تشخیص کاراکتر، عدم وجود سهوی جوهر در طرح کلی کاراکتر
[ترجمه ترگمان]در تشخیص شخصیت، نبود غیر عمدی جوهر در یک طرح کلی شخصیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dan's blunder was inadvertent and we forgave him.
[ترجمه گوگل]اشتباه دن سهوا بود و ما او را بخشیدیم
[ترجمه ترگمان]خطای دن خطا بود و ما او را بخشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inadvertent disclosures by judges sometimes offer an extraordinary glimpse of the legal system's underbelly.
[ترجمه گوگل]افشای ناخواسته قضات گاهی اوقات نمایی خارق‌العاده از زیربنای سیستم حقوقی را ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]افشا کردن افشا سازی توسط قضات گاهی اوقات یک نظر غیر عادی از چارچوب قانونی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Engagement of the lock prevents inadvertent unclamping of the fuelling machine from the fuel channel.
[ترجمه گوگل]درگیر شدن قفل از جدا شدن سهوی دستگاه سوخت‌رسان از کانال سوخت جلوگیری می‌کند
[ترجمه ترگمان]تعامل در قفل مانع از افتادن ناخواسته دستگاه سوخت از روی کانال سوخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This provides some protection against initiating an inadvertent drag operation.
[ترجمه گوگل]این مقداری محافظت در برابر شروع یک عملیات کشیدن ناخواسته فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کار حفاظت در برابر راه اندازی یک عملیات کشیدن غیر عمدی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This one is the familiar one, inadvertent opening of a pressurised safety or relief valve in a PWR or a safety valve in a BWR.
[ترجمه گوگل]این یکی آشنا است، باز کردن سهوی یک شیر اطمینان یا تسکین تحت فشار در یک PWR یا یک شیر اطمینان در یک BWR
[ترجمه ترگمان]این یکی از نمونه های آشنا، باز کردن ناخواسته یک سوپاپ اطمینان یا سوپاپ اطمینان در یک PWR یا یک سوپاپ اطمینان در یک BWR است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With an inadvertent gesture she swept the vase off the table.
[ترجمه گوگل]با یک حرکت ناخواسته گلدان را از روی میز بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]با بی توجهی آن گلدان را از روی میز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An inadvertent inquiry would have brought us into troubled waters.
[ترجمه گوگل]یک تحقیق سهوی ما را به آب های آشفته می کشاند
[ترجمه ترگمان]ممکن بود که سهوا ما را به آب های تشویش آوری بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No inadvertent respiratory placement of feeding tubes or perforation of the GI tract occurred.
[ترجمه گوگل]قرار دادن ناخواسته تنفسی لوله های تغذیه یا سوراخ شدن دستگاه گوارش رخ نداده است
[ترجمه ترگمان]هیچ جای دستگاه تنفسی غیر عمدی در لوله ها و یا perforation دستگاه GI ایجاد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر عمدی (صفت)
unwitting, random, involuntary, inadvertent, unintentional, unintended, unpremeditated

انگلیسی به انگلیسی

• negligent, careless, heedless; accidental; neglectful
an inadvertent action is one that you do unintentionally without thinking or without realizing.

پیشنهاد کاربران

[P&ID]
CSC= Car Seal Closed
CSO= Car Seal Open
An introduction to car seals used for locking off and sealing process valves. Have you ever wondered what cso or csc means on a P&ID? It's "car seal open" and "car seal closed. A car seal is a simple zip tie ( or cable tie ) type device used to prevent ⭐inadvertent⭐ operation of valves
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : inadvertence
صفت ( adjective ) : inadvertent
قید ( adverb ) : inadvertently
تصادفی
سهوی , غیرعمدی
– an inadvertent mistake
– He inadvertently deleted the file
– The pregnancy was inadvertent and unwanted
inadvertent ( adj ) = غیرعمدی، سهوی، ناخواسته ، ندانسته
Definition =عمدی نباشد/ناخواسته انجام شده یا اتفاق می افتد/
an inadvertent omission = یک اهمال سهوی، یک تعلل ناخواسته
an inadvertent mistake = یک اشتباه سهوی، یک اشتباه ناخواسته
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - All authors need to be wary of inadvertent copying of other people's ideas.
همه نویسندگان باید نسبت به کپی برداری سهوی از عقاید دیگران محتاط باشند.
2 - A careful reader will notice inadvertent slips into modern spellings.
یک خواننده با دقت متوجه لغزش های سهوی در هجی های مدرن می شود.
3 - Ordinarily an act is said to be ' inadvertent ' if it is done unintentionally.
معمولاً اگر عملی غیر عمدی انجام شود ، گفته می شود "سهوی" است.
4 - his inadvertent calculation caused him to derive the wrong answer.
محاسبه سهوی او باعث شد تا او به پاسخ غلطی برسد.
5 - through an inadvertent error, the guided missile sped out of control.
از طریق یک اشتباه غیرعمدی ( سهوی ) ، موشک هدایت شونده از کنترل خارج شد.

سهوی
از روی غفلت، نسنجیده، بی دقت، بی توجه

بپرس