in use


مورد استفاده، اشغال، در حال کارکردن

جمله های نمونه

1. Always switch off appliances that are not in use.
[ترجمه رقیه مزینانی] همیشه دستگاههایی را که استفاده نمی کنید خاموش نگهدارید.
|
[ترجمه گوگل]همیشه وسایلی را که استفاده نمی کنید خاموش کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه لوازمی را که استفاده نمی کنید را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When not in use it folds up out of the way.
[ترجمه مرجان احسانی] وقتی از آن استفاده نمیکنید، جمع شده و مزاحم نیست.
|
[ترجمه گوگل]زمانی که از آن استفاده نمی شود از سر راه تا می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی از آن استفاده نکنید از این راه به بالا نگاه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hundreds of machines are still in use in spite of a recall by the manufacturers.
[ترجمه گوگل]با وجود فراخوانی توسط سازندگان، صدها دستگاه هنوز در حال استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]علی رغم فراخوان تولید کنندگان، صدها ماشین هنوز مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These old machines are still in use.
[ترجمه گوگل]این ماشین های قدیمی هنوز در حال استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]این ماشین های قدیمی هنوز مورد استفاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The table folds up when not in use.
[ترجمه گوگل]میز در صورت عدم استفاده جمع می شود
[ترجمه ترگمان]این میز وقتی قابل استفاده نیست که مورد استفاده قرار نگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Electric vehicles built in 1920 were still in use in the 1950s.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه الکتریکی ساخته شده در سال 1920 هنوز در دهه 1950 مورد استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]خودروهای برقی که در سال ۱۹۲۰ ساخته شده هنوز در دهه ۱۹۵۰ استفاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't touch the machine when it's in use.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دستگاه در حال استفاده است، آن را لمس نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی استفاده می شه به ماشین دست نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In use the sled comes under considerable stress.
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده، سورتمه تحت فشار قابل توجهی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]استفاده از سورتمه تحت فشار قابل توجهی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The study will also evaluate the assessment procedures in use and examine their impact on children and on the school more generally.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین روش‌های ارزیابی در حال استفاده را ارزیابی می‌کند و تأثیر آن‌ها را بر کودکان و به طور کلی‌تر بر مدرسه بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین رونده ای ارزیابی در مورد استفاده و بررسی تاثیر آن ها بر کودکان و مدرسه را به طور کلی مورد ارزیابی قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two vats were in use, with maximum production in the region of three tons per week.
[ترجمه گوگل]دو خمره با حداکثر تولید در منطقه سه تن در هفته استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]دو نمونه از این نمونه ها در مصرف، با حداکثر تولید در منطقه ۳ تن در هفته مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A number of other variations are in use.
[ترجمه گوگل]تعدادی از تغییرات دیگر در حال استفاده است
[ترجمه ترگمان]تعدادی از تغییرات دیگر مورد استفاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When you have typed the program in use the command Save in the file menu to save it.
[ترجمه گوگل]وقتی برنامه را تایپ کردید از دستور Save در منوی فایل برای ذخیره آن استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که برنامه را با استفاده از فرمان ذخیره در منوی فایل وارد کرده اید تا آن را ذخیره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chapel was built in the 12th century and is still in use today.
[ترجمه گوگل]این کلیسا در قرن دوازدهم ساخته شد و هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این نمازخانه در قرن دوازدهم ساخته شده است و امروزه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fresh flowers keep well and dry off naturally, once mature, while in use in arrangements.
[ترجمه گوگل]گل های تازه به خوبی حفظ می شوند و به طور طبیعی خشک می شوند، پس از بلوغ، در حالی که در ترتیبات استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]گل های تازه به خوبی حفظ می شوند و به طور طبیعی خشک می شوند، زمانی که در حال استفاده در چیدمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] قابل استفاده، در حال استفاده

انگلیسی به انگلیسی

• being used, occupied, taken; in operation, in service; operational, functional

پیشنهاد کاربران

مترادف in existance به معنی "موجود"
در عمل
قابل استفاده
متداول و مرسوم
مورد استفاده ، کاربردی
در هنگام مصرف
حین استفاده
در حال استفاده
در حال مصرف

بپرس