in tow


1- در حال یدک کشی شدن 2- در دنبال، 3- تحت سرپرستی (کسی)، زیر کنترل کسی

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: in one's charge or company.

(2) تعریف: under one's direction or influence.

جمله های نمونه

1. The broken - down car was taken in tow by a lorry.
[ترجمه گوگل]خودروی خراب توسط یک کامیون به دوش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]ماشین منهدم شده توسط یک کامیون مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mother with her toddler perambulated the infant in tow.
[ترجمه گوگل]مادر به همراه کودک نوپایش شیرخوار را در کنار خود چرخاندند
[ترجمه ترگمان]مادر با کودک نوپا، نوزاد را به دنبال خود می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hannah arrived with her four kids in tow.
[ترجمه گوگل]هانا با چهار بچه‌اش آمد
[ترجمه ترگمان]هانا با ۴ تا بچه تو یدک کش اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She turned up with her mother in tow.
[ترجمه گوگل]او به همراه مادرش آمد
[ترجمه ترگمان]مادر با مادرش به دنبال او آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There she was on my doorstep with child in tow.
[ترجمه گوگل]آنجا او با بچه در آستان من بود
[ترجمه ترگمان] اونجا با یه بچه تو خونه من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The damaged freighter was taken in tow.
[ترجمه گوگل]کشتی باری آسیب دیده به دوش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]کشتی آسیب دیده رو به سمت یدک کش گرفته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes they came alone, sometimes with a man in tow - to foot the bill!
[ترجمه گوگل]گاهی تنها می‌آمدند، گاهی با مردی همراه - برای پرداخت قبض!
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها تنها می آمدند، گاهی با مردی که به دنبال بیل می روند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Skipton returned with the vet in tow.
[ترجمه گوگل]آقای اسکیپتون با دامپزشک برگشت
[ترجمه ترگمان]آقای Skipton با دامپزشک به دنبال او برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We left Angelo by Land-Rover with the boats in tow, and put them in the water at a nearby jetty.
[ترجمه گوگل]ما آنجلو را با قایق‌ها با لندرور ترک کردیم و آنها را در اسکله نزدیک در آب گذاشتیم
[ترجمه ترگمان]We را با قایق ها به دنبال گذاشتیم و آن ها را در آب در اسکله نزدیک گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Queequeg dives in and soon surfaces with Tashtego in tow.
[ترجمه گوگل]Queequeg شیرجه می زند و به زودی با Tashtego در یدک می کشد
[ترجمه ترگمان]کویکوئگ به سرعت به داخل آب شیرجه می زند و به زودی با تاشته گو در یدک کش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With Jacqueline and the two children now in tow, Tommy and Iain need somewhere else to stay.
[ترجمه گوگل]با ژاکلین و دو کودک که اکنون در دوش هستند، تامی و ایین به جای دیگری برای ماندن نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]با ژاکلین و دو بچه که اکنون در tow، تامی و Iain جای دیگری برای ماندن نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's got that unappetizing little Yank in tow, and she's feeding him the Authorized Version.
[ترجمه گوگل]او آن یانک کوچولوی ناخوشایند را در دوش دارد و نسخه مجاز را به او می دهد
[ترجمه ترگمان]او این غذا را به سرعت به دنبال دارد و او نسخه مجاز را به او می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The trouble is, she's got this chap in tow.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که او این دختر را در دوش دارد
[ترجمه ترگمان]مشکل اینجاست که این یارو را یدک کش گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dog lovers brought their pets in tow as they lined the streets of Wootton Bassett yesterday to pay their respects to an Army dog handler and his Springer spaniel who died in Afghanistan.
[ترجمه گوگل]دوستداران سگ در حالی که دیروز در خیابان های Wootton Bassett صف کشیده بودند، حیوانات خانگی خود را به همراه آوردند تا به یک سگ نگهدار ارتش و اسپرینگر اسپانیل او که در افغانستان جان باختند، ادای احترام کنند
[ترجمه ترگمان]دوستداران سگ، حیوانات خانگی خود را در حالی که دیروز در خیابان های of bassett صف می بستند برای ادای احترام به یک مربی سگ ارتش و یک سگ پاکوتاه که در افغانستان کشته شدند، به همراه آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mrs Hayes went to the supermarket with her four little children in tow.
[ترجمه گوگل]خانم هیز با چهار فرزند کوچکش به سوپرمارکت رفت
[ترجمه ترگمان]خانم هیز با چهار بچه کوچکش به سوپرمارکت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in one's company; under one's care, under one's influence; pulled along by

پیشنهاد کاربران

کسی را همراهی کردن
دنبال خودت این ور آنور کشیدن/بردن
In one's charge or close guidance; along with one. For example, The older girl took the new student in tow, or Peter always had his family in tow. This expression alludes to the literal meaning of being pulled along
...
[مشاهده متن کامل]

being towed by another vehicle or boat.
"his boat was taken in tow by a trawler"
2.
accompanying or following someone.
"trying to shop with three children in tow is no joke"

بپرس