in the name of


به نام

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: by the authority of.

(2) تعریف: on or in behalf of.

جمله های نمونه

1. They were arrested in the name of the king.
[ترجمه گوگل]به نام شاه دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها را به نام پادشاه دستگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have reservations in the name of Grant.
[ترجمه گوگل]ما به نام گرانت رزرو داریم
[ترجمه ترگمان]ما به نام گرانت reservations داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've reserved a room in the name of Jones.
[ترجمه گوگل]من یک اتاق به نام جونز رزرو کرده ام
[ترجمه ترگمان]من یک اتاق برای جونز رزرو کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the name of humanity I ask the government to reappraise this important issue.
[ترجمه گوگل]به نام انسانیت از دولت می خواهم که این موضوع مهم را دوباره ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]من به نام انسانیت از دولت می خواهم که این مساله مهم را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We reserved two tickets in the name of Brown.
[ترجمه گوگل]ما دو بلیط به نام براون رزرو کردیم
[ترجمه ترگمان]ما دو بلیط را به نام براون رزرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a village which glories in the name of Cold Christmas.
[ترجمه گوگل]دهکده ای وجود دارد که به نام کریسمس سرد شکوه می کند
[ترجمه ترگمان]یه دهکده ای هست که افتخارات در اسم کریسمس - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've booked a table in the name of Steinmann.
[ترجمه مریم 🌱] من یک میز به نام استینمن رزرو کرده ام
|
[ترجمه گوگل]من یک میز به نام Steinmann رزرو کرده ام
[ترجمه ترگمان]من یک میز به اسم of رزرو کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why in the name of God didn't you tell me sooner?
[ترجمه گوگل]چرا به نام خدا زودتر به من نگفتی؟
[ترجمه ترگمان]چرا زودتر به من نگفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They did it all in the name of friendship.
[ترجمه گوگل]همه این کارها را به نام دوستی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]همه این کار را با نام دوستی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I arrest you in the name of the law.
[ترجمه گوگل]من شما را به نام قانون دستگیر می کنم
[ترجمه ترگمان]من شما را به نام قانون بازداشت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the United States the majority governs in the name of the people.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده اکثریت به نام مردم حکومت می کنند
[ترجمه ترگمان]در آمریکا اکثریت مردم به نام مردم حکومت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He attended the party in the name of his father.
[ترجمه گوگل]او به نام پدرش در این مهمانی شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]او به نام پدرش در جشن شرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He rejoiced in the name of Owen Owen.
[ترجمه گوگل]او به نام اوون اوون خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]اون از اسم \"اوون اوون\" خوشحال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I greet you in the name of the President.
[ترجمه گوگل]من به نام رئیس جمهور به شما سلام می کنم
[ترجمه ترگمان]به نام رئیس جمهور بهتون تبریک می گم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She rejoices in the name of Cassandra Postlethwaite.
[ترجمه گوگل]او به نام کاساندرا پستلث وایت شادی می کند
[ترجمه ترگمان]از نام \"کاساندرا Postlethwaite\" لذت می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on behalf of

پیشنهاد کاربران

۱ ) به خاطرِ - برایِ - به دلیلِ
۲ ) به حقِ ( موقع دعا و نفرین و غیره )
e. g.
I fixed it.
I called and he's coming over.
Come here, what's your name?
Michael.
At least I hope in the name of Jesus Christ, that you're not a thief.
...
[مشاهده متن کامل]

( The Imaginary bird. )
You'll pick up twenty boxes like that.
Can you count?
Yes.
Twenty boxes and one hundred chickens.
Look! Keep an eye on that son of a whore.
I don't trust him.
Oh shit!
What?
I said OK.
خیلی خب پس اینم این.
تلفن زدم الان میاد.
بیا پسر، گفتی اسمت چیه؟
مایکل.
امیدوارم به حق عیسی مسیح، تو ییکی دیگه دزد از آب درنیای.
( مرغ خیال )
بیست تا ازین جعبه ها رو باس تحویل بگیری.
شمردن که بلدی؟
بله.
بیست تا ازین جعبه ها و صد تا مرغ کشته.
نگا کن! بیا. . . تو راه نذار این الکس مادر به خطا چیزی رو کِش بره ها.
چیکار کنم.
اگه چیزی رو جابجا کرد به من خبر بده.
برو بینیم!
چی؟
گفتم باشه.

معانیِ اصطلاحِ in the name of
1 : by authority of:
2 : for the reason of: using the excuse of
- از جانبِ، از طرفِ، از سویِ
- به نامِ، به اسمِ
- به خاطرِ، برایِ، به دلیلِ
[حقوق]
به نمایندگی از
the law states that the unions cannot refuse to negotiate in the name of their category
قانون بیان می کند که اتحادیه ها به نمایندگی از گروه خود حق امتناع از شرکت در مذاکره را ندارند
به خاطر
برای
به بهانهٔ

بپرس