in the bag


(امریکا - خودمانی) 1- حتمی، محقق، 2- مست

جمله های نمونه

1. I've got a job in the bag.
[ترجمه AM] ی کار تو چنته دارم
|
[ترجمه گوگل]من یک کار در کیف دارم
[ترجمه ترگمان]توی کیف کار دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We're sure to win. The match is in the bag.
[ترجمه غزال سرخ] مطمئنیم که برنده می شویم. مسابقه در مشتمان است.
|
[ترجمه گوگل]ما مطمئن هستیم که برنده می شویم کبریت در کیف است
[ترجمه ترگمان]ما مطمئن هستیم که برنده خواهیم شد کبریت توی کیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fishing in the bag for the keys.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری در کیسه برای کلیدها
[ترجمه ترگمان]توی کیسه چرمی ماهیگیری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He picked them up and replaced them in the bag.
[ترجمه گوگل]آنها را برداشت و در کیسه گذاشت
[ترجمه ترگمان]آن ها را برداشت و در کیف جای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her re-election is in the bag.
[ترجمه گوگل]انتخاب مجدد او در کیف است
[ترجمه ترگمان]انتخاب مجدد او در کیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't worry. We've got the match in the bag.
[ترجمه Roya lavi] نگران نباشید. ما حتما مسابقه رو برنده میشیم
|
[ترجمه گوگل]نگران نباشید ما کبریت را در کیف داریم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش ما مسابقه رو تو کیف داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He reaches in the bag and starts to throw his bread upon the waters.
[ترجمه گوگل]دستش را در کیسه می برد و شروع می کند به پرتاب نان روی آب
[ترجمه ترگمان]دستش را به داخل کیف دراز می کند و شروع می کند که نان خود را روی آب بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The black polish, needless to say, was still in the bag.
[ترجمه گوگل]پولیش مشکی، ناگفته نماند، هنوز در کیف بود
[ترجمه ترگمان]لازم به گفتن نبود که لاک ناخن سیاه هنوز در کیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As my car and house keys were in the bag we had to change all the locks.
[ترجمه گوگل]چون کلید ماشین و خانه ام در کیف بود، مجبور شدیم تمام قفل ها را عوض کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی ماشین و سوئیچ ماشین من توی کیسه بود باید همه قفل ها رو عوض می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How can the air in the bag lift heavy objects?
[ترجمه گوگل]هوای داخل کیسه چگونه می تواند اجسام سنگین را بلند کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور هوا در کیف اشیا سنگین را بالا می برد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Put the end of the straw in the bag so that it extends approximately two inches inside the bag.
[ترجمه گوگل]انتهای نی را طوری در کیسه قرار دهید که تقریباً دو اینچ در داخل کیسه کشیده شود
[ترجمه ترگمان]انتهای کاه را در کیسه قرار دهید تا حدود دو اینچ در داخل کیسه پیدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Getting it in the bag Good teamwork is vital here.
[ترجمه گوگل]قرار دادن آن در کیف کار تیمی خوب در اینجا حیاتی است
[ترجمه ترگمان]به دست آوردن آن در کیسه کار تیمی خوبی در اینجا حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He put it back in the bag and took out the towel, soap and toothbrush.
[ترجمه گوگل]دوباره داخل کیسه گذاشت و حوله و صابون و مسواک را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]آن را در کیف گذاشت و حوله، صابون و مسواک را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The blocks in the bag are thoroughly mixed up.
[ترجمه گوگل]بلوک های داخل کیسه کاملاً مخلوط شده اند
[ترجمه ترگمان]بلوک های داخل کیف کاملا با هم مخلوط شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• certain, sure, as good as done

پیشنهاد کاربران

حتمی بودن
دست یافتنی بودن
توی مشت کسی بودن
Are you ready for the exam?
Sure , A grade is in the bag
برای امتحان آماده ای؟
البته ، نمره A تو مشتمه ( حتما بیست میشم )
موفقیتی توی مشت کسی بودن. ( قطعی بودن )
The Democratic Party is behaving as if victory was already in the bag.
certain to be won or achieved
بر وفقِ مراد بودن

بپرس