in extremis


(لاتین) در حال مرگ، در شرف موت، در اخرین مرحله، نزدیک بمرگ

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in extremity (Latin); under extreme circumstances or at the point of death.

جمله های نمونه

1. This alarm button is only to be used in extremis.
[ترجمه گوگل]این دکمه هشدار فقط در موارد شدید قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]این دکمه زنگ خطر تنها در extremis استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The use of antibiotics is permitted only in extremis.
[ترجمه گوگل]استفاده از آنتی بیوتیک ها فقط در موارد شدید مجاز است
[ترجمه ترگمان]استفاده از آنتی بیوتیک ها تنها در extremis مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll only ask the bank for a loan in extremis.
[ترجمه گوگل]من فقط از بانک تقاضای وام می کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط از بانک برای وام گرفتن وام می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The President was in extremis, trying to figure out what was going on.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در حالت افراطی بود و سعی می کرد بفهمد چه خبر است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در extremis بود و سعی می کرد بفهمد چه خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Keynes argued that governments, in extremis, could boost demand by digging holes.
[ترجمه گوگل]کینز استدلال کرد که دولت‌ها، در افراط، می‌توانند با حفر چاله‌ها، تقاضا را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]Keynes استدلال می کند که دولت ها در extremis می توانند تقاضای ایجاد سوراخ هایی را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet now he was here, in extremis, to seek an alliance.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون او اینجا بود، در حالت افراطی، تا به دنبال اتحاد باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حالا او اینجا بود، در extremis، تا با هم متحد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Real Reagan was willing to raise taxes in extremis, and a firm believer in arms - reduction talks.
[ترجمه گوگل]ریگان واقعی مایل بود مالیات ها را به صورت افراطی افزایش دهد و به مذاکرات کاهش تسلیحات معتقد بود
[ترجمه ترگمان]ریگان واقعی مایل به بالا بردن مالیات ها در extremis و یک معتقد محکم در مذاکرات کاهش سلاح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No, the decision is imposed on the man at the points, so in extremis numbers of lives saved must count.
[ترجمه گوگل]نه، تصمیم در نقاط بر روی مرد تحمیل می‌شود، بنابراین در موارد افراطی باید تعداد جان‌های نجات‌یافته در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]نه، این تصمیم بر این مرد در این نقاط تحمیل شده است، بنابراین در شمار تلفات جانی که نجات داده می شود باید شمارش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• at the point of death; in a very difficult and serious situation
if someone is in extremis, they are about to die; a formal expression.
you can also use in extremis to indicate that someone is in a very difficult situation and has to use extreme methods in order to solve their problems; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

در بحران
در آستانه مرگ
آخر خط - در حدمرگ ( عامیانه )
در شرایط حاد

بپرس