inexistence


معنی: عدم، نا بودی، فنا، نیستی، معدومی، اتکاء ذاتی
معانی دیگر: نیستی، نابودی، عدم، معدومی، اتکاء ذاتی، موجود، هستی مند

جمله های نمونه

1. In group to remain inexistence, a profit-making organization must, in the long run, producesomething consumers consider useful or desirable.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم وجود گروهی، یک سازمان سودآور باید در درازمدت چیزی را تولید کند که مصرف کنندگان آن را مفید یا مطلوب بدانند
[ترجمه ترگمان]در گروه برای باقی ماندن، یک سازمان سود آور باید در دراز مدت، producesomething مصرف کنندگان مفید یا مطلوب را مد نظر قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, after all, perfect person nearly inexistence, once individual is subjected to media scrutiny, will his reputation tend to be threaten.
[ترجمه گوگل]با این حال، به هر حال، تقریباً عدم وجود یک فرد کامل، هنگامی که فرد مورد بررسی رسانه ای قرار می گیرد، شهرت او به خطر می افتد
[ترجمه ترگمان]با این حال، بعد از همه، فردی کامل نزدیک به inexistence، زمانی که فرد مورد موشکافی رسانه ها قرار می گیرد، شهرت او در معرض تهدید قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who says the inexistence of a virtual city?
[ترجمه گوگل]چه کسی گفته است که شهر مجازی وجود ندارد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می گوید the یک شهر مجازی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We already know the inexistence of love, but we still cling to his or her hands tightly and see some drops of friendly care as a great hope to redeem the lost love.
[ترجمه گوگل]ما از قبل وجود عشق را می دانیم، اما هنوز هم محکم به دستان او می چسبیم و چند قطره مراقبت دوستانه را به عنوان امیدی بزرگ برای نجات عشق از دست رفته می بینیم
[ترجمه ترگمان]ما پیش از این the عشق را می شناسیم، اما هنوز هم به دست های او چنگ می اندازیم و یا چند قطره از مراقبت دوستانه را به عنوان یک امید عالی برای از بین بردن عشق از دست رفته می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thats no any radiation. The contention about electricity and magnetism radiation in society is actually inexistence .
[ترجمه گوگل]این هیچ تشعشعی نیست بحث در مورد تابش برق و مغناطیس در جامعه در واقع عدم وجود است
[ترجمه ترگمان]هیچ radiation وجود ندارد بحث درباره تولید برق و مغناطیس در جامعه در واقع inexistence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then, test the uncertainty decision-making difference between existence of the principal-agent and inexistence of the principal-agent by designing the decision-making questionnaire.
[ترجمه گوگل]سپس با طراحی پرسشنامه تصمیم گیری، تفاوت عدم قطعیت تصمیم گیری بین وجود مدیر-نماینده و عدم وجود مدیر-نماینده را آزمایش کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، اختلاف تصمیم گیری عدم قطعیت بین وجود عامل اصلی و inexistence عامل اصلی را با طراحی پرسشنامه تصمیم گیری مورد آزمایش قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A funny collection of laws you will not believe are actually still inexistence. Did you know that it is illegal to. .
[ترجمه گوگل]مجموعه ای خنده دار از قوانینی که باور نمی کنید در واقع هنوز وجود ندارند آیا می دانستید که این کار غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای مضحک از قوانینی که شما باور نمی کنید در واقع هنوز inexistence هستند آیا می دانستید که این کار غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why is it so difficult to conceptualize the "sense of inexistence"?
[ترجمه گوگل]چرا مفهوم سازی «حس نیستی» اینقدر دشوار است؟
[ترجمه ترگمان]چرا تصور \"حس of\" اینقدر دشوار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, the author details the design process of 555 timing alternating switch circuit, resolves the problem of inconsistent or inexistence with the footprints.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسنده فرآیند طراحی مدار سوئیچ متناوب زمانبندی 555 را شرح می دهد، مشکل ناسازگاری یا عدم وجود ردپاها را حل می کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نویسنده جزئیات فرآیند طراحی با ۵۵۵ مدار متناوب متناوب را شرح می دهد و مساله ناسازگاری یا ناسازگاری با رد پاها را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My love, in dreams and destruction in existence.
[ترجمه گوگل]عشق من در رویاها و نابودی در هستی
[ترجمه ترگمان]عشق من، در رویا و نابودی در زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elephant is the largest land animal in existence.
[ترجمه گوگل]فیل بزرگترین حیوان خشکی موجود است
[ترجمه ترگمان]فیل بزرگ ترین حیوان خشکی در دنیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is the oldest Hebrew manuscript in existence.
[ترجمه گوگل]این قدیمی ترین نسخه خطی عبری موجود است
[ترجمه ترگمان]این قدیمی ترین نسخه عبری در زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The theatre company that they started is still in existence today.
[ترجمه گوگل]گروه تئاتری که آنها راه اندازی کردند هنوز هم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شرکت تئاتر که آن ها شروع کرده اند هنوز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The idea of God in nature has been in existence for as long as human beings have worshipped.
[ترجمه گوگل]ایده خدا در طبیعت از زمانی که انسان ها عبادت کرده اند وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]تصور خداوند در طبیعت تا زمانی که بشر مورد پرستش قرار گرفته است وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The organization has been in existence for 25 years.
[ترجمه گوگل]این سازمان 25 سال است که وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این سازمان ۲۵ سال است که وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Indy Car racing has been in existence since 190
[ترجمه گوگل]مسابقات اتومبیل رانی ایندی از سال 190 وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]مسابقه ماشین ایندی از ۱۹۰ سال به بعد وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There is hardly a factory in existence which does not have a jobbing department somewhere or other.
[ترجمه گوگل]به ندرت کارخانه ای وجود دارد که در جایی یا دیگری بخش کاریابی نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]در وجود هیچ کارخانه ای وجود ندارد که در جایی یا آن واحد وجود نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Suddenly one of the best-known bandits in existence turns up, parks nearer us, and starts giving unknowing grins.
[ترجمه گوگل]ناگهان یکی از شناخته‌شده‌ترین راهزن‌های موجود پیدا می‌شود، نزدیک‌تر ما پارک می‌کند و شروع به لبخند زدن ناخودآگاه می‌کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان یکی از بهترین - که در زندگی پیدا می شود، به ما نزدیک تر می شود، و شروع می کند که نیشش را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Investors respond to performance and we've not been in existence long enough yet.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران به عملکرد پاسخ می دهند و ما هنوز به اندازه کافی وجود نداشته ایم
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران به عملکرد واکنش نشان می دهند و هنوز به اندازه کافی وجود نداشته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. This little community is still in existence, largely untouched by the march of time.
[ترجمه گوگل]این جامعه کوچک هنوز وجود دارد و تا حد زیادی توسط سیر زمان دست نخورده است
[ترجمه ترگمان]این جامعه کوچک هنوز وجود دارد، که تا حد زیادی تحت تاثیر حرکت زمان قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Such virtual reality systems are already in existence today and foreshadow far more powerful developments likely within a few years.
[ترجمه گوگل]چنین سیستم های واقعیت مجازی در حال حاضر وجود دارند و پیشرفت های بسیار قدرتمندتری را به احتمال زیاد در چند سال آینده پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]چنین سیستم های واقعیت مجازی در حال حاضر در حال حاضر وجود دارند و به احتمال زیاد در عرض چند سال آینده بسیار قدرتمند تری را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. But it has been in existence for almost as long as there has been detective fiction.
[ترجمه گوگل]اما تقریباً از زمانی که داستان های پلیسی وجود داشته، وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]اما تقریبا تا زمانی که داستان علمی تخیلی بوده، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Nothing else in existence whatsoever, but there, all alone and larger than life, a huge carrot.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز دیگری وجود ندارد، مگر آنجا، تنها و بزرگتر از زندگی، هویج بزرگی
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز دیگری وجود ندارد، اما در آنجا، تن های تنها و بزرگ تر از زندگی، یک هویج بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Similar laws are already in existence.
[ترجمه گوگل]قوانین مشابهی در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قوانین مشابهی در حال حاضر وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم (اسم)
loss, absence, lack, deficiency, shortage, naught, nullity, inexistence, want, inexistency, nihility, non-availability, nonentity

نابودی (اسم)
ruin, extirpation, naught, liquidation, annihilation, extermination, inexistence, inexistency, smash-up

فنا (اسم)
perdition, inexistence, death

نیستی (اسم)
naught, nullity, inexistence, nothing, need, inexistency

معدومی (اسم)
inexistence, inexistency

اتکاء ذاتی (اسم)
inexistence, inexistency

انگلیسی به انگلیسی

• existing, extant, living, not destroyed or lost

پیشنهاد کاربران

درون بودی، در - بودی
موجودیت. خلق شده. بوجود امده

بپرس