improve on


(با انجام تعمیر یا تغییر و غیره) بهتر (از سابق) کردن

جمله های نمونه

1. The company will be going all out to improve on last year's sales.
[ترجمه گوگل]این شرکت تمام تلاش خود را برای بهبود فروش در سال گذشته خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد فروش سال گذشته را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The team will have to improve on today's showing if it is to survive in the competition.
[ترجمه گوگل]این تیم برای زنده ماندن در رقابت ها باید نمایش امروز خود را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این تیم در رقابت زنده بماند، تیم باید وضعیت کنونی خود را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. £950 is my final offer, and I can't improve on it.
[ترجمه گوگل]950 پوند پیشنهاد نهایی من است و نمی توانم آن را بهبود ببخشم
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد نهایی من است، و من نمی توانم آن را بهبود بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My uncle did not improve on further acquaintance .
[ترجمه گوگل]عمویم در آشنایی بیشتر پیشرفت نکرد
[ترجمه ترگمان]عموی من از آشنایی بیشتر پیشرفت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He hopes to improve on his tally of three goals in the past nine games.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است آمار سه گل خود را در 9 بازی گذشته بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که در نه بازی گذشته، آمار سه گل را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We need to improve on our performance against France.
[ترجمه محمد امیری] ما باید عملکرد خود را در برابر فرانسه بهبود بخشیم
|
[ترجمه گوگل]ما باید عملکردمان را مقابل فرانسه بهتر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید عملکرد خود را علیه فرانسه بهبود بخشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I am unable to improve on his suggestion.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم پیشنهاد او را بهبود بخشم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم پیشنهاد او را بهتر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is looking to improve on his admittedly modest achievements so far.
[ترجمه گوگل]او به دنبال بهبود در دستاوردهای مسلماً کم خود تاکنون است
[ترجمه ترگمان]او به دنبال بهبود بخشیدن به دستاوردهای متواضعانه خود تا کنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I came here to improve on my soccer skills.
[ترجمه گوگل]من به اینجا آمدم تا مهارت های فوتبالم را بهبود بخشم
[ترجمه ترگمان]اومدم اینجا تا مهارت های my رو بهتر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It confirmed this period, but did not improve on its accuracy.
[ترجمه گوگل]این دوره را تایید کرد، اما در دقت آن بهبود نیافت
[ترجمه ترگمان]این دوره این دوره را تایید کرد، اما دقت آن را بهبود نبخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It should not be too difficult to improve on that, you might have thought.
[ترجمه گوگل]ممکن است فکر کرده باشید، بهبود در آن نباید خیلی سخت باشد
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است فکر کرده باشید که بهتر است آن را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everyone tries to improve on past performances and learn from mistakes.
[ترجمه گوگل]همه سعی می کنند عملکردهای گذشته خود را بهبود بخشند و از اشتباهات درس بگیرند
[ترجمه ترگمان]هر کس تلاش می کند که عملکرد گذشته را بهبود بخشد و از اشتباه ات یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Often the drafter will be able to improve on a precedent.
[ترجمه گوگل]اغلب پیش‌نویس می‌تواند بر اساس یک سابقه پیشرفت کند
[ترجمه ترگمان]اغلب drafter قادر به بهبود سابقه خود خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He did some things he will improve on.
[ترجمه گوگل]او کارهایی انجام داد که در آنها بهبود خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]او برخی کارها را انجام داد که او بهبود خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس