imminently


بطور مشرف، چنانکه نزدیک باشد و تهدیدکند

جمله های نمونه

1. I imminently need to pull away from the role of full - time housewife.
[ترجمه حسین مشتری] می خواهم، هرچه سریعتر از نقش یک زن خانه دار خارج شوم.
|
[ترجمه گوگل]من باید فوراً از نقش یک زن خانه دار تمام وقت کنار بکشم
[ترجمه ترگمان]من نیاز دارم که از نقش یک زن خانه دار تمام وقت فاصله بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Obviously, the knowledge renews imminently, lifelong studies the duty to be arduous.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دانش به‌سرعت تجدید می‌شود، مادام‌العمر وظیفه سخت بودن را مطالعه می‌کند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که دانش، imminently را تجدید می کند، و تمام عمر وظیفه دشوار بودن را مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A public announcement is expected imminently, according to Z - Ben Advisors, a Shanghai - based consultancy.
[ترجمه گوگل]طبق گفته Z - Ben Advisors، یک مشاور مستقر در شانگهای، به زودی یک اعلام عمومی انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]طبق گفته مشاوران Z - بن، یک شرکت مشاوره در شانگهای انتظار اعلام عمومی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Security experts doubt that the recent attacks anythingplanned imminently - were a direct response to the knighthood.
[ترجمه گوگل]کارشناسان امنیتی تردید دارند که حملات اخیر هر چیزی که به زودی برنامه ریزی شده باشد - پاسخی مستقیم به شوالیه بوده است
[ترجمه ترگمان]کارشناسان امنیتی تردید دارند که حملات اخیر به imminently، پاسخ مستقیمی به شوالیه گری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just last fall he seemed imminently beatable.
[ترجمه گوگل]همین پاییز گذشته به نظر می رسید که او کاملاً قابل شکست است
[ترجمه ترگمان]درست آخرین پاییز به نظر رسید که به imminently می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A decision is expected imminently.
[ترجمه گوگل]تصمیمی قریب الوقوع انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود تصمیمی گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other gossip has Sun's low-end Tsunami box - due imminently - cast as Sunrgy.
[ترجمه گوگل]سایر شایعات مربوط به جعبه سونامی کم رده سان - که قرار است به زودی - به عنوان Sunrgy بازی کند
[ترجمه ترگمان]دیگر شایعات مربوط به بسته سونامی انتهای پایین سان به نام imminently است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However Jake and Daniells hereafter also distinguishes three point returning the favor, Grainger is over-the-rim shot goes well, pedestrian team score imminently to 57-6
[ترجمه گوگل]با این حال جیک و دانیلز از این پس نیز سه امتیاز را از هم متمایز می‌کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال جیک و Daniells از این پس سه نقطه را تشخیص می دهند که به نفع خود بازمی گردند، Grainger به خوبی پیش می رود، تیم عابر پیاده imminently را به ۵۷ تا ۶ نمره می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mao Zedong repeatedly came to the conclusion that the Guomindang launched its third anti-Communist campaign because Chiang Kai-shek believed that the Japanese would attack the USSR imminently .
[ترجمه گوگل]مائو زدونگ بارها به این نتیجه رسید که گومیندانگ سومین کارزار ضد کمونیستی خود را آغاز کرد زیرا چیانگ کای شک معتقد بود که ژاپنی ها به زودی به اتحاد جماهیر شوروی حمله خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]مایو تسه تونگ به این نتیجه رسید که Guomindang سومین مبارزه ضد کمونیستی خود را آغاز کرده است، زیرا چیانگ - معتقد است که ژاپنی ها به اتحاد جماهیر شوروی حمله خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Last competition, both sides after several round attack and defense, divides the difference imminently not.
[ترجمه گوگل]آخرین رقابت، هر دو طرف پس از چندین دور حمله و دفاع، تفاوت را تقریباً تقسیم نمی کند
[ترجمه ترگمان]آخرین رقابت، هر دو طرف پس از چندین حمله دور و دفاع، تفاوت بین این دو تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore we need another perfect and effective antitumor medicine imminently.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما نیاز فوری به یک داروی ضد تومور کامل و موثر داریم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما به داروی ضد توموری خوب و موثر دیگر نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The problem of developing bend curve parts needs to be solved imminently.
[ترجمه گوگل]مشکل توسعه قطعات منحنی خمشی باید فوراً حل شود
[ترجمه ترگمان]مساله توسعه قطعات منحنی خم باید imminently حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• soon, shortly, in the very near future

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : imminence
✅️ صفت ( adjective ) : imminent
✅️ قید ( adverb ) : imminently
قریب الوقوع، سریع، فوری

بپرس