illustrator

/ˈɪləˌstretər//ˈɪləstreɪtə/

روشنگر، نشان دهنده، توضیح دهنده، تصویر کش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an artist who produces illustrations, as for books or advertisements.

جمله های نمونه

1. He is well - known as an illustrator of children's books.
[ترجمه گوگل]او به عنوان تصویرگر کتاب های کودک و نوجوان شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تصویرگر کتاب کودکان شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's no one to touch him as an illustrator of children's books.
[ترجمه گوگل] هیچ کس او را به عنوان یک تصویرگر کتابهای کودکان لمس نکرده است.
|
[ترجمه گوگل]کسی نیست که او را به عنوان تصویرگر کتاب های کودکان لمس کند
[ترجمه ترگمان]کسی نیست که او را به عنوان یک نقاش از کتاب های کودکان لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole business of colour is one that Illustrator 88 addresses in greater detail than any other current package we've seen.
[ترجمه گوگل]کل تجارت رنگ یکی از مواردی است که Illustrator 88 با جزئیات بیشتر از هر بسته فعلی دیگری که دیده ایم، به آن پرداخته است
[ترجمه ترگمان]کل تجارت رنگ یکی از addresses است که در تمام جزئیات بیشتر از هر بسته نرم افزاری دیگری که دیده بودیم، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jane was an illustrator, journalist, writer of cheap science fiction and adventure novels.
[ترجمه گوگل]جین تصویرگر، روزنامه نگار، نویسنده رمان های علمی تخیلی و ماجراجویی ارزان بود
[ترجمه ترگمان]جین یک تصویرگر، روزنامه نگار، نویسنده داستان های علمی تخیلی ارزان قیمت و رمان های ماجراجویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Overall, the changes made to Illustrator in order to create the new version are both sensible and beneficial.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تغییرات ایجاد شده در Illustrator به منظور ایجاد نسخه جدید، معقول و سودمند هستند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، تغییرات ایجاد شده برای ایجاد نسخه جدید هم معقول و هم مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Martin Sharp's ability as an illustrator and former Oz co-editor, made him the art director.
[ترجمه گوگل]توانایی مارتین شارپ به عنوان تصویرگر و سردبیر سابق اوز، او را به مدیر هنری تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]توانایی مارتین شارپ به عنوان یک تصویرگر و دستیار سابق این شرکت، او را به عنوان مدیر هنری منصوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The author and illustrator wanted to collaborate on a book for children.
[ترجمه گوگل]نویسنده و تصویرگر می خواستند در یک کتاب برای کودکان همکاری کنند
[ترجمه ترگمان]نویسنده و تصویرگر قصد دارند با یک کتاب برای کودکان هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's by Bill Sanderson, the famous illustrator, so I ought to feel chuffed as well.
[ترجمه گوگل]این توسط بیل ساندرسون، تصویرگر معروف است، بنابراین من نیز باید احساس خجالت کنم
[ترجمه ترگمان]از طرف بیل Sanderson، نقاش معروف معروف است، بنابراین من هم باید احساس chuffed را داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was given the £795 watercolour by illustrator Michael Frith as a present for opening the fair.
[ترجمه گوگل]مایکل فریت، تصویرگر، آبرنگ 795 پوندی را به عنوان هدیه ای برای افتتاح نمایشگاه به او داد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان هدیه برای افتتاح نمایشگاه به مبلغ ۷۹۵ میلیون پوند به مایکل فریت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nearby is a large painting by famed American illustrator Norman Rockwell of two astronauts suiting up for the first flight of the in 196
[ترجمه گوگل]در نزدیکی یک نقاشی بزرگ توسط نورمن راکول تصویرگر مشهور آمریکایی از دو فضانورد است که برای اولین پرواز هواپیما در سال 196 آماده شده اند
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی همان نزدیکی یک نقاشی بزرگ با نام نورمن راکول دو فضانورد که برای اولین پرواز در ۱۹۶ ران تنظیم شده بودند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is a famous Romanian cartoonist, illustrator and art editor.
[ترجمه گوگل]او یک کاریکاتوریست، تصویرگر و ویراستار هنری مشهور رومانیایی است
[ترجمه ترگمان]او یک کاریکاتوریست، تصویرگر و ویراستار هنر رومانیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So, I am the illustrator of the first three volumes were positioning.
[ترجمه ترجمه ی ترجمه ترگمان] بنابراین من تصویرگر سه جلد اول بود
|
[ترجمه گوگل]بنابراین، من تصویرگر سه جلد اول موقعیت یابی هستم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، من the از سه جلد اول موقعیت یابی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Landscape Graphic Illustrator With strong graphic presentation capability in hand drawing and computer illustration required for expanding multidisciplinary design studio in shanghai.
[ترجمه گوگل]تصویرگر گرافیکی منظره با قابلیت ارائه گرافیکی قوی در طراحی دستی و تصویرسازی کامپیوتری مورد نیاز برای گسترش استودیوی طراحی چند رشته ای در شانگهای
[ترجمه ترگمان]کلمات Illustrator منظره ای با قابلیت ارائه گرافیکی قوی در طراحی دستی و تصویرسازی کامپیوتری مورد نیاز برای توسعه استودیوی طراحی چند رشته ای در شانگهای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make sure everything we talk in Illustrator is in pixels.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که همه چیزهایی که در Illustrator صحبت می کنیم، پیکسل هستند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که هر چیزی که در کتاب Illustrator صحبت می کنیم به نقطه رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• artist who illustrates; one who explains
an illustrator is an artist who draws pictures and diagrams for books and magazines.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : illustrate
✅️ اسم ( noun ) : illustration / illustrator
✅️ صفت ( adjective ) : illustrative / illustrious
✅️ قید ( adverb ) : illustratively
illustrator ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: مصورساز
تعریف: هنرمندی که حرفۀ او مصور کردن کتاب است
خالق تصویر
نام نرم افزار گرافیکی
تصویرگر ( کتاب و . . . )

بپرس