idiotically


سفیهانه، از روی سبک مغزی

جمله های نمونه

1. I know it is idiotically wrong to have preconceived notions about looks.
[ترجمه گوگل]می‌دانم که تصورات پیش‌فرض در مورد ظاهر به‌طور احمقانه اشتباه است
[ترجمه ترگمان]می دانم احمقانه است که تصورات قبلی درباره ظواهر را داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She felt light-headed, idiotically, illogically happy.
[ترجمه گوگل]او احساس سبکی، احمقانه و غیرمنطقی خوشحال می کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس سبکی می کرد - سبک، احمقانه، سرش را بلند می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. England, Argentina and Australia all defended idiotically against them, and were severely punished.
[ترجمه گوگل]انگلیس، آرژانتین و استرالیا همگی به طرز احمقانه ای در برابر آنها دفاع کردند و به شدت مجازات شدند
[ترجمه ترگمان]انگلستان، آرژانتین، و استرالیا از idiotically علیه آنان دفاع کردند و به شدت مجازات شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After thirty, It'seems so unbelievable that I idiotically possessed that thought.
[ترجمه گوگل]بعد از سی سالگی، آنقدر باورنکردنی به نظر می رسد که من به طرز احمقانه ای این فکر را داشتم
[ترجمه ترگمان]بعد از سی سال، چنان باور نکردنی به نظر می رسد که من در این فکر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found myself beaming idiotically through this adorable comedy of manners.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که به طرز احمقانه ای از طریق این کمدی شایان ستایش آداب می درخشم
[ترجمه ترگمان]خود را در این کمدی شایان ستایش مشاهده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But idiotically, I had used the end of part one as an opportunity to explain what "to be continued" meant.
[ترجمه گوگل]اما به طرز احمقانه ای، از پایان قسمت اول به عنوان فرصتی برای توضیح معنای "ادامه" استفاده کرده بودم
[ترجمه ترگمان]اما احمقانه، من از پایان بخشی به عنوان فرصتی برای توضیح آنچه که باید ادامه یابد، استفاده کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the 1960s and '70s, people who admitted to wanting to amount to something were put down as materialists idiotically wasting their lives in the "rat race. "
[ترجمه گوگل]در دهه‌های 1960 و 1970، افرادی که اعتراف می‌کردند که می‌خواهند چیزی را رقم بزنند، به‌عنوان مادی‌گرایان که به طرز احمقانه‌ای زندگی‌شان را در «مسابقه موش‌ها» تلف می‌کردند، سرکوب می‌شدند
[ترجمه ترگمان]در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰، افرادی که می خواستند به چیزی تبدیل شوند، به عنوان ماده materialists، به هدر رفتند و زندگی خود را در \"مسابقه موش\" تلف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Somewhere between the station entrance and the platform, I'd idiotically been talked into swapping my first-class seat for one in second.
[ترجمه گوگل]جایی بین ورودی ایستگاه و سکو، احمقانه با من صحبت می شد که صندلی درجه یکم را با یک ثانیه عوض کنم
[ترجمه ترگمان]در جایی بین ورودی ایستگاه و سکو، من با عوض کردن صندلی اولین صندلی برای یک ثانیه صحبت کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ralph, Jr. looks back at her and laughs idiotically.
[ترجمه گوگل]رالف جونیور به او نگاه می کند و احمقانه می خندد
[ترجمه ترگمان]رالف، جونیور به او نگاه می کند و می خندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You wouldn't think Palm would beat the iPhone on any major features, but the idiotically named Palm Pre actually did.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنید Palm بتواند آیفون را از نظر ویژگی‌های مهم شکست دهد، اما نام احمقانه Palm Pre در واقع این کار را کرد
[ترجمه ترگمان]شما فکر نمی کنید که پالم بر روی هیچ ویژگی اصلی، آیفون را شکست دهد، اما احمقانه به نام پالم واقعا این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After forty, it seems so unbelievable that I once idiotically possessed that thought.
[ترجمه گوگل]بعد از چهل، آنقدر باورنکردنی به نظر می رسد که یک بار به طرز احمقانه ای این فکر را داشتم
[ترجمه ترگمان]بعد از چهل سال، خیلی باور نکردنی به نظر می رسد که من یک بار در این فکر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in idiotic manner; stupidly, foolishly, senselessly

پیشنهاد کاربران

به طرز احمقانه ای -
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : idiocy / idiot
✅️ صفت ( adjective ) : idiotic
✅️ قید ( adverb ) : idiotically
ابلهانه، احمقانه

بپرس