ideologue

/ˈaɪdiəloɡ//ˈaɪdiəlɒɡ/

انگارگان شناس، اندیشواره شناس، مسلک شناس، آرمان پرداز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who strongly advocates a particular ideology.

جمله های نمونه

1. More rigorous ideologues of the left boycotted what they dubbed an illegal election.
[ترجمه گوگل]ایدئولوگ های سختگیرتر چپ آنچه را که انتخابات غیرقانونی می نامیدند تحریم کردند
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی More های چپ آنچه را که آن ها یک انتخابات غیر قانونی نامیدند را تحریم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It also had its own ideologues.
[ترجمه گوگل]همچنین ایدئولوگ های خاص خود را داشت
[ترجمه ترگمان]در ضمن ideologues خودش هم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Although known as a technocrat rather than an ideologue, Yeutter's conservative credentials were impeccable.
[ترجمه گوگل]اگرچه به عنوان یک تکنوکرات شناخته می شود تا یک ایدئولوگ، اعتبار محافظه کارانه یوتر بی عیب و نقص بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه known به عنوان a شناخته می شود اما an، اعتبار محافظه کار Yeutter بی نقص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The black nationalists were portrayed as well-meaning, earnest ideologues lacking the resources to defeat the establishment.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیست‌های سیاه‌پوست به عنوان ایدئولوگ‌هایی خوش‌نیت و جدی معرفی شدند که منابع لازم برای شکست دادن نظام را ندارند
[ترجمه ترگمان]ملی گرایان سیاه پوست به خوبی به تصویر کشیده شدند، \" ایدئولوژی پردازان جدی که فاقد منابع برای شکست تاسیس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Finally, we are not ideologues.
[ترجمه گوگل]بالاخره ما ایدئولوگ نیستیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما ideologues نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nor is the author a left - wing ideologue.
[ترجمه گوگل]نویسنده نیز یک ایدئولوگ جناح چپ نیست
[ترجمه ترگمان]همچنین the جناح چپ نیز چنین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Medvedev nominated Mr Putin's chief ideologue, Vladislav Surkov, to a bilateral commission on civil society.
[ترجمه گوگل]آقای مدودف، ولادیسلاو سورکوف، ایدئولوگ اصلی آقای پوتین را به یک کمیسیون دوجانبه جامعه مدنی معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]آقای مدودف کاندیدای اصلی آقای پوتین، ولادیسلاو Surkov، را به کمیسیون دو جانبه جامعه مدنی نامزد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A senior Spanish conservative ideologue admitted 10 years ago that for precisely this reason he feared the end of ETA more than he feared the group's terrorist campaign.
[ترجمه گوگل]یک ایدئولوگ محافظه کار ارشد اسپانیایی 10 سال پیش اعتراف کرد که دقیقاً به همین دلیل از پایان ETA بیشتر می ترسد تا از مبارزات تروریستی این گروه
[ترجمه ترگمان]یک ideologue محافظه کار اسپانیایی ۱۰ سال پیش اعتراف کرد که به همین دلیل او از پایان مبارزات تروریستی گروه می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One such nationalist was Kasit Piromya, a PAD ideologue who is now Thailand's foreign minister.
[ترجمه گوگل]یکی از این ملی گرایان کاسیت پیرومیا، یک ایدئولوگ PAD بود که اکنون وزیر خارجه تایلند است
[ترجمه ترگمان]یکی از این nationalist Kasit Piromya، ideologue PAD بود که در حال حاضر وزیر امور خارجه تایلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is an ideologue who believes Kashmir should be an Islamic state within a theocratic Pakistan.
[ترجمه گوگل]او یک ایدئولوگ است که معتقد است کشمیر باید یک کشور اسلامی در یک پاکستان مذهبی باشد
[ترجمه ترگمان]وی an است که معتقد است کشمیر باید یک دولت اسلامی در یک کشور مذهبی پاکستان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In practice the administrative shift away from environmentalism was much less dramatic than ideologues like Newman were insisting.
[ترجمه گوگل]در عمل، تغییر اداری از محیط گرایی بسیار کمتر از آن چیزی بود که ایدئولوگ هایی مانند نیومن اصرار داشتند
[ترجمه ترگمان]در عمل، تغییر مدیریت از environmentalism بسیار کم تر از نظریه پردازان همچون نیومن بود که اصرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Despite, or perhaps because of,[sentence dictionary] these successes Channel Four is also under scrutiny from the ideologues and reformers.
[ترجمه گوگل]با وجود، یا شاید به دلیل، [فرهنگ جملات] این موفقیت ها، شبکه چهار نیز تحت نظارت ایدئولوگ ها و اصلاح طلبان است
[ترجمه ترگمان]با وجود این، یا شاید به علت \" فرهنگ لغت [ جمله ] این موفقیت ها در کانال چهار مورد بررسی the و مصلحان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was perilously close to losing control over House Republicans, especially the newly-elected class of 73 right-wing ideologues.
[ترجمه گوگل]او به طرز خطرناکی نزدیک بود کنترل خود را بر جمهوری خواهان مجلس نمایندگان، به ویژه طبقه تازه منتخب 73 ایدئولوگ جناح راست از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]او به طور خطرناکی به دست دادن کنترل بر جمهوری خواهان مجلس، به ویژه طبقه جدیدی از ۷۳ ideologues جناح راست نزدیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The editors of these popular magazines are not feminist ideologues, but they have bought into the victim culture.
[ترجمه گوگل]سردبیران این مجلات محبوب ایدئولوگ های فمینیستی نیستند، اما فرهنگ قربانی را خریداری کرده اند
[ترجمه ترگمان]The این مجلات پرطرفدار، نظریه پردازان فمینیست نیستند، اما آن ها فرهنگ قربانی را خریداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Unlike many of his dancers, Horton was a romantic rather than an ideologue.
[ترجمه گوگل]برخلاف بسیاری از رقصندگانش، هورتون به جای یک ایدئولوگ، عاشقانه بود
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بسیاری از رقاصان او،، a از یک ideologue بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of a particular ideology; official exponent of a particular ideology

پیشنهاد کاربران

متعصب
zealot
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : idealize / ideate
✅️ اسم ( noun ) : idea / ideology / ideologue / ideologist / ideal / ideation idealism / idealist / idealization
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : ideological / ideal / idealistic
✅️ قید ( adverb ) : ideologically / ideally / idealistically

ایده پرداز
باورگرا ، باور زده
ایدئولوژیسین، کسی که یک ایدئولوژی رو تبلیغ میکند
آرمان گرا
رویا پرداز

بپرس