iconoclasm

/ˌaɪˈkɑːnəˌklæzəm//aɪˌkɒnəˈklæstɪk/

معنی: شمایل شکنی، بت شکنی
معانی دیگر: بت شکنی، شمایل شکنی، شمایل شکنی، بت شکنی

جمله های نمونه

1. It had the advantage of iconoclasm, a pleasing shock-effect which derives from an adolescent sense of mocking traditional values.
[ترجمه گوگل]این مزیت شمایل‌شکنی را داشت، یک اثر شوک دلپذیر که از حس نوجوانی به سخره گرفتن ارزش‌های سنتی ناشی می‌شود
[ترجمه ترگمان]این یک مزیت of بود، اثر خوشایندی بود که از حس adolescent ارزش های سنتی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yet the iconoclasm of these middle-aged mavericks seemed tame to the new kids on campus.
[ترجمه گوگل]با این حال، شمایل‌بازی این افراد میانسال مغرور برای بچه‌های جدید در محوطه دانشگاه رام به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]با این وجود، iconoclasm این mavericks میان سال، به نظر بچه ها در محوطه دانشگاه، رام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now the company is hoping that iconoclasm is coming back into style - and a certain sort of iconoclasm at that.
[ترجمه گوگل]اکنون این شرکت امیدوار است که شمایل‌بازی دوباره به سبک خود بازگردد - و در عین حال نوعی نماد شکنی
[ترجمه ترگمان]حالا این شرکت امیدوار است که iconoclasm به سبک و نوعی of باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It burst out again over iconoclasm.
[ترجمه گوگل]دوباره بر سر شمایل شکنی منفجر شد
[ترجمه ترگمان]این بار دیگر تاب مقاومت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Part of the dark mystery of iconoclasm was actually solved a few years in the Vatican library by the study of this old book.
[ترجمه گوگل]بخشی از معمای تاریک آیکون شکنی در واقع چند سال در کتابخانه واتیکان با مطالعه این کتاب قدیمی حل شد
[ترجمه ترگمان]بخشی از راز تاریک iconoclasm چند سال در کتابخانه واتیکان با مطالعه این کتاب قدیمی حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Iconoclasm became a prominent feature of jewelry design.
[ترجمه گوگل]نماد شکنی به یکی از ویژگی های برجسته طراحی جواهرات تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]iconoclasm یکی از ویژگی های برجسته طراحی جواهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As cultural iconoclasm swelled, Stalinist clich é s ( and the hacks who produced them ) began to tumble.
[ترجمه گوگل]با گسترش نمادهای فرهنگی، کلیشه های استالینیستی (و هک هایی که آنها را تولید کردند) شروع به فروپاشی کردند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک iconoclasm فرهنگی، Stalinist clich Stalinist (و the که آن ها را تولید کردند)شروع به tumble کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The long controversy over iconoclasm within the eastern church prepared it for the break with the Roman church.
[ترجمه گوگل]مناقشه طولانی بر سر شمایل شکنی در کلیسای شرقی آن را برای جدایی از کلیسای روم آماده کرد
[ترجمه ترگمان]مجادله بر سر iconoclasm در کلیسای شرقی آن را برای شکستن کلیسای رم آماده ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the spreading of Christianity, the iconoclasm gradually infiltrated into icons worship, boundary between the two became blurred and it was difficult to determined the nature of icons worship.
[ترجمه گوگل]با گسترش مسیحیت، آیکون‌شکنی به تدریج در پرستش شمایل‌ها نفوذ کرد، مرز بین این دو تار شد و تعیین ماهیت شمایل‌پرستی دشوار شد
[ترجمه ترگمان]با گسترش مسیحیت، iconoclasm بتدریج به پرستش شمایل نفوذ کرد، مرز بین این دو محو شد و تعیین ماهیت عبادت کنندگان دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fate of the monastic libraries serves in popular imagination as a classic example of mindless iconoclasm.
[ترجمه گوگل]سرنوشت کتابخانه های رهبانی در تخیل عمومی به عنوان نمونه ای کلاسیک از شمایل شکنی بی فکر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]سرنوشت کتابخانه های صومعه ها به عنوان نمونه کلاسیک of mindless در اذهان عمومی بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There has been unhappiness in some quarters, occasional misunderstandings and ignorance, and a certain amount of unfortunate iconoclasm.
[ترجمه گوگل]در برخی از محافل ناراحتی، سوء تفاهم‌ها و ناآگاهی‌های گاه و بی‌گاه و مقداری از شمایل‌بازی‌های ناگوار وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در بعضی جاها بدبختی و سو سو سو سو سو سو سو ظن و ignorance و a certain
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Underneath the sum of those who centuries before had fought iconoclasm and found their way to paradise.
[ترجمه گوگل]در زیر مجموع کسانی که قرن ها قبل با شمایل شکنی مبارزه کرده بودند و راه خود را به بهشت ​​یافته بودند
[ترجمه ترگمان]زیر مجموع کسانی که قرن ها پیش از آن جنگیده بودند و راهشان را به بهشت باز کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Pariser's thesis is noteworthy because in contrast with Mr Morozov's gleeful iconoclasm, he is critiquing the internet from an openly progressive starting-point.
[ترجمه گوگل]تز آقای پاریسر قابل توجه است زیرا بر خلاف شمایل شکنی شادمانه آقای موروزوف، او اینترنت را از یک نقطه شروع آشکارا مترقی نقد می کند
[ترجمه ترگمان]پایان نامه آقای Pariser به این دلیل قابل توجه است که در مقایسه با iconoclasm gleeful Mr، او از یک نقطه شروع پیشرو در اینترنت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمایل شکنی (اسم)
iconoclasm

بت شکنی (اسم)
iconoclasm

انگلیسی به انگلیسی

• actions or doctrines of iconoclasts

پیشنهاد کاربران

1 -
Iconoclasm is the social belief in the importance of the destruction of icons and other images or monuments, most
frequently for religious or political reasons.
شمایل شکنی، آیکون شکنی، یا بت شکنی به حرکتی مذهبی برای از بین بردن شمایل و تصاویر مذهبی توسط معتقدان به خود آن مذهب گفته می شود. افراد شمایل شکن معتقدند که به تصویر کشیدن مفاهیم مقدس مذهبی یا دارای اشتباه است یا گمراه کننده.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
strong opposition to generally accepted beliefs and traditions
مخالفت شدید با باورها و سنت های پذیرفته شده عمومی
His iconoclasm may be why he never got a Nobel Prize.
The artwork draws its power primarily from iconoclasm and irreverence.

iconoclasm
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Iconoclasm• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/iconoclasm
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : iconoclast / iconoclasm
✅️ صفت ( adjective ) : iconoclastic
✅️ قید ( adverb ) : _
iconoclasm ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: شمایل‏شکنی
تعریف: از بین بردن شمایل ها
Break a mould
Break a mold
هنجار شکنی

بپرس