icebound

/ˈaɪsbaʊnd//ˈaɪsbaʊnd/

معنی: احاطه شده از یخ، یخ بند، یخبسته
معانی دیگر: (در یخ گیر کرده) یخ گرفته، یخ گیر، یخبند (شده)، (غیرقابل دسترسی یا عبور و مرور به خاطر یخ بستگی) بسته، مسدود، احاطه شده از ی، ی  بند، ی بسته، احاطه شده از ی، ی  بند، در ی  گیر کرده، ی  بسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: held fast by ice; frozen in.

- an icebound vessel
[ترجمه گوگل] یک کشتی یخی
[ترجمه ترگمان] یک سفینه فضایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: obstructed by ice.

- an icebound harbor
[ترجمه گوگل] یک بندر یخی
[ترجمه ترگمان] بندر icebound
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an ice-bound port
بندرگاه یخ بسته (مسدود به خاطر یخ)

2. an ice-bound ship
کشتی یخ گرفته (گیر کرده در یخ)

3. The Ritz winter league and other events on the ice-bound River Ancholme were cancelled.
[ترجمه گوگل]لیگ زمستانی Ritz و سایر رویدادها در رودخانه Ancholme که به یخ بسته شده بود لغو شد
[ترجمه ترگمان]لیگ winter Ritz و رویداده ای دیگر بر روی رودخانه - Ancholme لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is sitting on the branch of an icebound bush outside the office window.
[ترجمه گوگل]او روی شاخه یک بوته یخی بیرون پنجره دفتر نشسته است
[ترجمه ترگمان]او روی شاخه درختی یخ بسته کنار پنجره دفتر نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eight of the ships remain icebound.
[ترجمه گوگل]هشت کشتی از یخ باقی مانده اند
[ترجمه ترگمان]هشت تا از کشتی ها هنوز دست نخورده باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All three of them ducked but there was no burst of fire from the ice-bound hills.
[ترجمه گوگل]هر سه آن‌ها فرود آمدند، اما هیچ آتشی از تپه‌های یخ‌زده شنیده نشد
[ترجمه ترگمان]هر سه سرشان خم شده بودند، اما هیچ آتشی از روی تپه های پر از یخ وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bouvet Island, desolate, inaccessible and almost entirely icebound.
[ترجمه گوگل]جزیره Bouvet، متروک، غیرقابل دسترس و تقریباً به طور کامل از یخ
[ترجمه ترگمان]جزیره Bouvet دورافتاده، دورافتاده، دور از دسترس و تقریبا یخ بسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arrive Antarctica, there snow and icebound, innumerable the penguin be welcome me.
[ترجمه گوگل]به قطب جنوب برسید، آنجا برف و یخ، پنگوئن های بی شماری به من خوش آمدید
[ترجمه ترگمان]توی قطب جنوب، برف و یخ بسته، تعداد بی شماری از the به من خوشامد می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. About half a year the lake is icebound .
[ترجمه گوگل]حدود نیمی از سال دریاچه یخ بسته است
[ترجمه ترگمان]حدود نصف یک سال بعد دریاچه icebound
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Glyph of Icebound Fortitude - Your Icebound Fortitude costs no runic power.
[ترجمه گوگل]Glyph of Icebound Fortitude - Icebound Fortitude شما هیچ قدرت رونیکی ندارد
[ترجمه ترگمان] Glyph of - - Your Fortitude Your no no no costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs costs
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His ship was eventually icebound and so, on 20th May 185 he led his party on an 83 day march across the frozen north, carrying their sick with them.
[ترجمه گوگل]کشتی او در نهایت یخ بسته شد و بنابراین، در 20 مه 185 او حزب خود را در راهپیمایی 83 روزه در شمال یخ زده رهبری کرد و بیماران آنها را با خود حمل کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی او در نهایت icebound بود و بنابراین در بیستم ماه می، او حزب خود را در یک راهپیمایی ۸۳ روزه در شمال منجمد شمالی هدایت کرد و آن ها را باخود حمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The icebound bygone, The stage of dream!
[ترجمه گوگل]یخ گذشته، مرحله رویا!
[ترجمه ترگمان]The bygone، مرحله رویا!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Life in the snow and icebound, whole day amusedly exceed grace calmly of gentleman step.
[ترجمه گوگل]زندگی در برف و یخ، تمام روز به طرزی سرگرم کننده از لطف و آرامش قدم جنتلمن فراتر می رود
[ترجمه ترگمان]زندگی در برف و یخ بسته، همه روز را در این روز از روی لطف و وقار و متانت از روی وقار و متانت فراتر نهاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Glyph of Icebound Fortitude increases the minimum damage reduction from IBF.
[ترجمه گوگل]Glyph of Icebound Fortitude حداقل کاهش آسیب را از IBF افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Glyph of Fortitude حداقل کاهش آسیب ناشی از IBF را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Inward fervency wants to melt this icebound indifference but.
[ترجمه گوگل]شور درونی می خواهد این بی تفاوتی یخی را ذوب کند اما
[ترجمه ترگمان]Inward fervency می خواهد این بی اعتنایی یخ بسته را آب کند، اما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احاطه شده از یخ (صفت)
icebound

یخ بند (صفت)
icebound

یخ بسته (صفت)
icebound

انگلیسی به انگلیسی

• surrounded by ice, trapped or held fast in ice (as of a ship); obstructed by ice (as of a harbor)

پیشنهاد کاربران

بپرس