iceberg

/ˈaɪsbərɡ//ˈaɪsbɜːɡ/

معنی: توده یخ غلتان، توده یخ شناور، کوهیخ شناور
معانی دیگر: یخکوه، کوه یخ (شناور در آب)، توده ی  غلتان، کوه ی  شناور، توده ی شناور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large floating mass of ice that has broken from a glacier.

(2) تعریف: (informal) an aloof or unemotional person.

جمله های نمونه

1. tip of the iceberg
نمونه ی کوچکی از مشکلات بزرگتر و پنهان

2. The ship hit an iceberg and went under.
[ترجمه گوگل]کشتی به کوه یخ برخورد کرد و زیر آن رفت
[ترجمه ترگمان]کشتی به یک کوه یخی برخورد کرد و به زیر آن رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But this is only the tip of the iceberg.
[ترجمه گوگل]اما این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه ترگمان]اما این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ship struck a hidden iceberg.
[ترجمه گوگل]کشتی با یک کوه یخ پنهان برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی به یک کوه یخ پنهانی برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This figure represents only the tip of the iceberg, since as many as 90% of cases go unreported.
[ترجمه گوگل]این رقم فقط نوک کوه یخ را نشان می دهد، زیرا 90 درصد موارد گزارش نشده است
[ترجمه ترگمان]این رقم تنها نوک کوه یخ را نشان می دهد، زیرا تا حدود ۹۰ درصد موارد گزارش نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An iceberg was on a collision course with the ship.
[ترجمه گوگل]یک کوه یخ در مسیر برخورد با کشتی بود
[ترجمه ترگمان]یک کوه یخی در مسیر برخورد با کشتی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ship ran upon the iceberg.
[ترجمه گوگل]کشتی روی کوه یخ دوید
[ترجمه ترگمان]کشتی به کوه یخ برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ship was holed by an iceberg.
[ترجمه گوگل]کشتی توسط یک کوه یخ سوراخ شده بود
[ترجمه ترگمان]کشتی از یک کوه یخی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The glacier calved a large iceberg.
[ترجمه گوگل]یخچال یک کوه یخ بزرگ را زایش داد
[ترجمه ترگمان]کوه یخی یک کوه یخی بزرگ زاییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most of the iceberg is under the water.
[ترجمه گوگل]بیشتر کوه یخ زیر آب است
[ترجمه ترگمان]بیشتر کوه یخی زیر آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their ship circled the iceberg.
[ترجمه گوگل]کشتی آنها دور کوه یخ چرخید
[ترجمه ترگمان]کشتی آن ها کوه یخ را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this was only the tip of the iceberg.
[ترجمه گوگل]اما این فقط نوک کوه یخ بود
[ترجمه ترگمان]اما این فقط نوک کوه یخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Over 100 burglaries are reported every month, and that's just the tip of the iceberg.
[ترجمه گوگل]هر ماه بیش از 100 دزدی گزارش می شود و این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه ترگمان]هر ماه بیش از ۱۰۰ فقره سرقت گزارش شده است و این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unless we're all a lot more careful, the people who have died so far will be just the tip of the iceberg.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه همه ما بسیار مراقب باشیم، افرادی که تاکنون جان باخته اند فقط نوک کوه یخ خواهند بود
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه ما همگی مراقب باشیم، مردمی که تا اینجا مرده اند، فقط نوک قله کوه یخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده یخ غلتان (اسم)
glacier, iceberg, icefall

توده یخ شناور (اسم)
iceberg

کوه یخ شناور (اسم)
iceberg

تخصصی

[عمران و معماری] کوه یخ - توده یخ شناور

انگلیسی به انگلیسی

• large floating mass of ice which has broken off from a glacier
an iceberg is a large, tall mass of ice floating in the sea.

پیشنهاد کاربران

کوه یخ. یخ شناور
مثال
The ship hit an iceberg and went under.
کشتی به یک کوه یخ برخورد کرد و به زیر {آب} رفت.
اصطلاح tip of the iceberg به معنی:
نمونه ی کوچکی از مشکلات پنهان و بزرگتر
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
But this is only the tip of the iceberg.
اما این فقط نمونه کوچکی از مشکلات پنهان و بزرگتر است.

the ship hit an iceberg and was badly damaged.
Iceberg کوه یخ
iceberg ( زمین شناسی )
واژه مصوب: کوه یخ
تعریف: تودۀ بزرگ یخ جداشده از یخسار یا رَف یخ اصلی که به سوی دریاهای قطبی رانده شده است
کاهوی سالادی
کوه یخ

یخ
کوه یخ
tip of the iceberg : ( تحت الفظی ) نوک کوه یخ، ( استعاری ) مشتی از خروار، یک جنبه یا گوشه از ماجرا، بخشی از قضیه
می تواند کنایه از مشکلات بزرگتر و پنهان، خواسته ها باشد

بپرس