intimacy

/ˈɪntəməsi//ˈɪntɪməsi/

معنی: خودمانی، صمیمیت، خصوصیات، رابطه نامشروع جنسی، خصوصیت
معانی دیگر: نزدیکی، دوستی نزدیک، هم رازی، دمسازی، دانش ژرف، آشنایی کامل، تبحر، شناخت، رابطه ی جنسی نامشروع، خلوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: intimacies
(1) تعریف: the condition of being close in friendship or otherwise intimate.
مترادف: closeness, familiarity, friendship
مشابه: affection, belonging, camaraderie, companionship, fondness, relationship, warmth

- She was a reserved person who never developed much intimacy with anyone, but this time she needed someone to confide in.
[ترجمه گوگل] او فردی محجوب بود که هرگز با کسی صمیمیت چندانی نداشت، اما این بار به کسی نیاز داشت که به او اعتماد کند
[ترجمه ترگمان] او کسی بود که هرگز با کسی صمیمی نشده بود، اما این بار به کسی احتیاج داشت که به او اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a particular act of being intimate, such as an act of sexual closeness or the sharing of personal details of one's life.
مشابه: admission, confidence, disclosure, endearment, familiarity, lovemaking, relations, revelation, sex, tete-a-tete

(3) تعریف: a close and detailed knowledge of something.
مترادف: acquaintance, conversance, familiarity, knowledge
مشابه: comprehension, experience, grasp

جمله های نمونه

1. his intimacy with british history
بصیرت او در تاریخ انگلستان

2. their intimacy increased and they decided to get married
صمیمیت آنها زیادتر شد و تصمیم به زناشویی گرفتند.

3. he injected a note of intimacy into our conversations
او به مکالمات ما یک حالت خودمانی داد.

4. His claims to an intimacy with the President are somewhat exaggerated.
[ترجمه گوگل]ادعاهای او مبنی بر صمیمیت با رئیس جمهور تا حدودی اغراق آمیز است
[ترجمه ترگمان]ادعاهای او نسبت به نزدیکی با رئیس جمهور تا حدی اغراق آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She isn't capable of real intimacy.
[ترجمه گوگل]او قادر به صمیمیت واقعی نیست
[ترجمه ترگمان]او قادر به صمیمیت واقعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His intimacy with Japan makes him the likely choice as ambassador to that country.
[ترجمه گوگل]صمیمیت او با ژاپن او را به عنوان سفیر در آن کشور انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]صمیمیت او با ژاپن باعث می شود که او به عنوان سفیر در آن کشور انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Intimacy between teachers and students is not recommended.
[ترجمه گوگل]صمیمیت بین معلمان و دانش آموزان توصیه نمی شود
[ترجمه ترگمان]صمیمیت بین معلمان و دانش آموزان توصیه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A writer must develop an intimacy with the subject at hand.
[ترجمه گوگل]یک نویسنده باید با موضوع مورد نظر صمیمیت ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده باید با سوژه در دست دوستی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The noise destroyed the intimacy of their conversation.
[ترجمه گوگل]سروصدا صمیمیت گفتگوی آنها را از بین برد
[ترجمه ترگمان]سر و صدا the را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We all unconsciously erect barriers against intimacy.
[ترجمه گوگل]همه ما ناخودآگاه موانعی در برابر صمیمیت ایجاد می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور ناخودآگاه موانع را بر ضد دوستی استوار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He enjoys an intimacy with the prime minister.
[ترجمه گوگل]او از صمیمیت با نخست وزیر لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از دوستی با نخست وزیر برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The borderline between friendship and intimacy is often hard to define.
[ترجمه گوگل]مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب به سختی قابل تعریف است
[ترجمه ترگمان]تعریف مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old intimacy between them had gone for ever.
[ترجمه گوگل]صمیمیت قدیمی بین آنها برای همیشه از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]صمیمیت سابق بین آن ها همیشه از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jokes establish an intimacy between the teller and the hearer.
[ترجمه گوگل]شوخی بین گوینده و شنونده صمیمیت برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]جوک ها نوعی صمیمیت بین گوینده و شنونده ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The truth was he did not feel like intimacy with any woman.
[ترجمه گوگل]حقیقت این بود که او تمایلی به صمیمیت با هیچ زنی نداشت
[ترجمه ترگمان]حقیقت این بود که او دوست نداشت با هر زنی ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودمانی (اسم)
familiarity, intimacy, particularity, friendliness

صمیمیت (اسم)
devotion, cordiality, confidence, sincerity, intimacy

خصوصیات (اسم)
friendship, feature, particular, specifications, intimacy, peculiarity, particularity

رابطه نامشروع جنسی (اسم)
intimacy

خصوصیت (اسم)
quality, intimacy, typicality

انگلیسی به انگلیسی

• profound closeness; close association; warm friendship; sexual relations; privacy
when there is intimacy between people, they have a very close relationship.

پیشنهاد کاربران

همدلی
آشنائیت
۳ نوع داریم از نظر میزان آشناییت و صمیمیت
Acquaintance آشنائیت سطحی ( مثلا همسایه )
Familiarity آشنائیت و صمیمیت زیاد
Intimacy آشنائیت و صمیمت فراوان همراه با روابط جنسی مخفیانه ( شدید ترین نوع )
ادبی: خلوت انس
حافظ:
حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
پروین اعتصامی:
عاشقان در همه جا ننشینند
خلوت انس و وثاق تو کجاست؟
محتشم کاشانی:
خوشست صحبت شاه و گدا به خلوت انس
...
[مشاهده متن کامل]

تو شاه محترمی با من گدا بنشین
نیر تبریزی:
یاد آن عهد که از خلوت انس من و دوست
همه بر چشم رقیبان سر نشتر می شد
و بسیاری از سخنوران دیگر.

1. رابطه ی نزدیک ( صمیمیت )
2. رابطه جنسی
توجه: معنی، بستگی به شرایط دارد.
جغد خیابان فاطمی
خانم فروغ پوریایاوری ترجمه کردن به قُرب یعنی رمان The Ultimate intimacy ایوان کلیما رو ترجمه کردن به �قرب جوار�. احتمالاً معادل عیش مدام یا انس مدام بهتر بود.
صمیمیت
a close sense of intimacy between parent and child
یک حس نزدیک رابطه خودمانی و خصوصی بین والدین و بچه ها
رابطه عشقی یا جنسی بدون ازدواج ، روابط خیلی خصوصی و صمیمی .
رابطه جنسی! نامشروع چرا؟! خودتون توضیح انگلیسی ش رو زدید profound closeness, sexual relations کجاش بار منفی داره که شما از واژه نامشروع استفاده کردید. درضمن این کلمه مصداق ارتباط جنسی لزوما ندارد بلکه
...
[مشاهده متن کامل]
ارتباط نزدیک عاطفی و رمانتیک معنی می دهد. معمولا ازز واژه sexual intimacy برای مشخص کردن نزدیکی جنسی استفاده میشه.

Intimacy versus isolation
صمیمیت در برابر انزوا
زندگی خصوصی
سری
رابطه ی بسیار عمیق و نزدیک مثل دو دوست بسیار نزدیک
رابطه جنسی
نزدکی مفرط
دوستان همه اینا میشه ولی تمرکز این واژه بیشتر روی مسائل جنسی و سکسیه. همون سکس خودمون میشه. نود درصد مواقع داره به رابطه جنسی اشاره میکنه
توجه کنید این واژه اسم هست
رابطه عاطفی
تعلق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس