insect

/ˈɪnˌsekt//ˈɪnsekt/

معنی: حشره، کرم خوراک، کرم ریز، کارتنه، جمنده
معانی دیگر: (جانورشناسی) حشره (رده ی بزرگ insecta که بندپا و بند تن هستند) خرفستر، مخنده، (مجازی) جانور موذی، کرم خوراک مثل کرم پنیر و غیره، عنکبوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the group of very small invertebrate animals that have segmented bodies, three pairs of legs, and usu. wings.
مشابه: bug

(2) تعریف: any similar animal, such as a spider.
مشابه: bug

(3) تعریف: a contemptible person.

جمله های نمونه

1. an insect bite
گزیدگی حشره

2. an insect simulating a leaf
حشره ای که خود را همگون برگ می کند (به صورت برگ درمی آورد)

3. an insect that was extruding its proboscis
حشره ای که خرطومچه ی خود را بیرون داده بود

4. a perennial insect
حشره ی چند سال زی

5. a winged insect
حشره ی بال دار

6. an ambiguous insect
حشره ی چند رده

7. an innocuous insect
حشره ی بی آزار

8. she caught the insect by inverting her cup on it
او فنجان خود را روی حشره دمرو کرد و آن را گرفت.

9. the ant is a social insect
مور یک حشره ی گروه زی است.

10. the larval stage of an insect
گامه (مرحله)ی لیسه ای یک حشره

11. the larval state of this insect
مرحله ی لیسه بودن این حشره

12. sticky hairs on the leaf's surface trap the insect
تارهای چسبناک روی برگ،حشره را گیر می اندازد.

13. a sticky substance excretes from the belly of this insect
ماده ی چسبنده ای از شکم این حشره برون می تراود.

14. The little boy caught the insect by inverting her cup over it.
[ترجمه sahar] . پسر کوچک با برگرداندن جام خود بر روی آن ، حشره را گرفت.
|
[ترجمه ساریناانصاری] پسر کوچک حشره را با برگرداندن فنجانش روی آن گیر انداخت ( صفت her اشتباست! )
|
[ترجمه گوگل]پسر کوچک حشره را با برگرداندن فنجانش روی آن گرفت
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک حشره ای را که در inverting جای داشت گیر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She scratched at the insect bites on her arm.
[ترجمه امیر حسین] نیش حشره بازوی او را خراش داد.
|
[ترجمه گوگل]او از نیش حشرات روی بازویش خراشید
[ترجمه ترگمان]او نیش حشرات را روی بازویش خراش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He instanced the fly as dirty insect.
[ترجمه گوگل]او مگس را به عنوان حشره کثیف مثال زد
[ترجمه ترگمان]نام آن حشره کثیف را نام برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Feathers initially developed from insect scales.
[ترجمه گوگل]پرها در ابتدا از پوسته های حشرات ایجاد شدند
[ترجمه ترگمان]Feathers ابتدا از مقیاس های حشرات توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. They classed this insect under the Coleoptera.
[ترجمه گوگل]آنها این حشره را تحت عنوان Coleoptera طبقه بندی کردند
[ترجمه ترگمان]اونا این حشره رو زیر the قرار دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Do you think butterfly is a type of insect?
[ترجمه گوگل]به نظر شما پروانه نوعی حشره است؟
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید که پروانه نوعی حشره است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. She was covered in insect bites.
[ترجمه گوگل]او پوشیده از نیش حشرات بود
[ترجمه ترگمان]او از نیش حشرات پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Why did you stamp on that insect?
[ترجمه گوگل]چرا روی آن حشره مهر زدی؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون حشره رو زدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حشره (اسم)
bug, insect

کرم خوراک (اسم)
insect

کرم ریز (اسم)
insect, mite

کارتنه (اسم)
spider, insect

جمنده (اسم)
insect

تخصصی

[نساجی] حشره

انگلیسی به انگلیسی

• member of a group of very small invertebrate animals having segmented bodies and three pairs of legs, bug; very small animal which resembles an insect (i.e. spider); unimportant person
an insect is a small creature with six legs and usually wings. ants, flies, and butterflies are all insects.

پیشنهاد کاربران

insect: حشره
insect ( n ) ( ɪnsɛkt ) =any small creature with six legs and a body divided into three parts
insect
دسته بندی حیوانات به انگلیسی:
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
...
[مشاهده متن کامل]

aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖

حشره
insect : حشره
insects : حشرات
سر آستین
a very small animal that has six legs.
حشره.
به معنی حشره
Insect
او حشره را کشت زیرا او آزاردهنده بود
she killed that insect because it annoying her
Insect در حشره شناسی به کار میرود به معنای ( متمایز شده به قسمت های مجزا )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس