indemnity

/ˌɪnˈdemnəti//ɪnˈdemnɪti/

معنی: بخشودگی، تاوان، صدمه، جبران زیان
معانی دیگر: تضمین، پایندان، جبران، بیمه، غرامت، مصونیت، استثنا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: indemnities
(1) تعریف: insurance against damage, loss, or liability.

- Many people have no indemnity to protect them in the case of floods.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مردم هیچ غرامتی برای محافظت از آنها در صورت وقوع سیل ندارند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم هیچ غرامتی برای محافظت از آن ها در مورد سیل ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: compensation for damage or loss sustained.
مشابه: compensation, offset, satisfaction

- You are entitled to indemnity for the injuries you sustained.
[ترجمه گوگل] شما مستحق دریافت غرامت برای صدمات وارده هستید
[ترجمه ترگمان] شما حق دارید به خاطر آسیب هایی که متحمل شده اید، غرامت بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a legal exemption from liability or penalty incurred.

- Professional indemnity is a must for therapists carrying out the ordinary procedures of their practice.
[ترجمه گوگل] غرامت حرفه‌ای برای درمانگرانی که رویه‌های عادی عمل خود را انجام می‌دهند ضروری است
[ترجمه ترگمان] خسارت حرفه ای یک الزام برای درمان روان درمانگر است که رویه های معمول طبابت خود را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a plan that offered indemnity against further financial loss
طرحی که ما را در مقابل زیان های بیشتر مالی بیمه می کرد

2. germany is still paying indemnity to some victims of nazism
آلمان هنوز هم به برخی از قربانیان نازی ها خسارت می پردازد.

3. he had to pay a large indemnity
او مجبور شد غرامت سنگینی بدهد.

4. the court did not pass on the question of indemnity
دادگاه درباره ی موضوع غرامت،نظری نداد.

5. Political exiles had not been given indemnity from prosecution.
[ترجمه گوگل]به تبعیدیان سیاسی غرامتی از پیگرد قانونی داده نشده بود
[ترجمه ترگمان]تبعید شدگان سیاسی از تعقیب قضایی معاف نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They paid an indemnity to the victim after the accident.
[ترجمه گوگل]آنها پس از حادثه غرامت به قربانی پرداخت کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از تصادف به جبران خسارت به قربانی حقوق می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under this treaty, they were to pay an indemnity for five million dollars.
[ترجمه گوگل]بر اساس این معاهده، آنها باید پنج میلیون دلار غرامت می پرداختند
[ترجمه ترگمان]تحت این پیمان، آن ها برای پنج میلیون دلار غرامتی به مبلغ پنج میلیون دلار پرداخت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government paid the family an indemnity for the missing pictures.
[ترجمه گوگل]دولت غرامتی به خاطر تصاویر گم شده به خانواده پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت برای این خانواده غرامتی به خانواده پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By contrast, traditional indemnity health insurance pays a large portion of the bill for whatever medical care patients seek.
[ترجمه گوگل]در مقابل، بیمه درمانی غرامت سنتی بخش بزرگی از صورت‌حساب را برای مراقبت‌های پزشکی که بیماران به دنبال آن هستند، پرداخت می‌کند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بیمه سلامت، بخش بزرگی از این لایحه را برای هر نوع درمان پزشکی که به دنبال آن هستند می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each partner is entitled to an indemnity for all bonafide expenses incurred on behalf of the partnership.
[ترجمه گوگل]هر شریک حق دریافت غرامت برای تمام مخارج عادلانه ای دارد که از طرف شراکت انجام شده است
[ترجمه ترگمان]هر شریک مستحق دریافت غرامت بابت تمام هزینه های bonafide است که به نمایندگی از طرف شراکت متحمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only motor trade, legal expenses and professional indemnity covers are not available.
[ترجمه گوگل]فقط تجارت موتور، هزینه های قانونی و پوشش های غرامت حرفه ای در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]تنها تجارت موتوری، هزینه های حقوقی و پوشش های غرامت حرفه ای موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So make sure that you maintain a professional indemnity insurance policy for any work that you may intend to do!
[ترجمه گوگل]بنابراین مطمئن شوید که برای هر کاری که ممکن است قصد انجام آن را داشته باشید، یک بیمه نامه حرفه ای غرامت داشته باشید!
[ترجمه ترگمان]بنابراین مطمئن شوید که برای هر کاری که ممکن است قصد انجام آن را داشته باشید، یک سیاست بیمه خسارت حرفه ای را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The disadvantage of a bad debt warranty and indemnity is that all it does is provide a remedy for the purchaser.
[ترجمه گوگل]ضرر ضمانت نامه و غرامت بد بدهی این است که تمام کاری که انجام می دهد این است که برای خریدار راه حلی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ضرر یک ضمانت مالی بد و جبران خسارت این است که تمام این خسارت برای خریدار دارویی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps the Solicitors Indemnity Fund could publish regular figures.
[ترجمه گوگل]شاید صندوق غرامت وکلا بتواند ارقام منظمی را منتشر کند
[ترجمه ترگمان]شاید صندوق Solicitors Indemnity بتواند ارقام منظمی را منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشودگی (اسم)
absolution, impunity, immunity, acquittance, indemnity

تاوان (اسم)
indemnity, fine, requital, compensation, reparation, mulct, penalty

صدمه (اسم)
indemnity, hurt, shock, harm, maim, concussion, injury, disservice, displeasure, scathe

جبران زیان (اسم)
indemnity, indemnification

تخصصی

[حسابداری] جبران خسارت ؛ بخشودگی ؛ معافیت
[حقوق] غرامت، تاوان، مصونیت از مجازات

انگلیسی به انگلیسی

• payment for loss or damage, compensation; insurance against possible loss or damage
if something provides indemnity, it provides insurance or protection against damage or loss, especially in the form of financial compensation.
an indemnity is an amount of money or goods that is received by someone as compensation for some damage or loss they have suffered.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : indemnify
✅️ اسم ( noun ) : indemnification / indemnity / indemnitor
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
غرامت، تاوان

بپرس