ipsilateral


(وابسته به یا در همان طرف بدن) همان سوی، هم کنار، قرار گرفته و یا ظاهر شده روی همان سمت بدن

جمله های نمونه

1. Early detection of unilateral occlusion of duplicated uterus ipsilateral renal anomaly is very rare and difficult.
[ترجمه گوگل]تشخیص زودهنگام انسداد یک طرفه ناهنجاری کلیه همان طرف رحم بسیار نادر و دشوار است
[ترجمه ترگمان]تشخیص اولیه انسداد یکطرفه در رحم duplicated ipsilateral بسیار نادر و دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods 17 cases of ipsilateral fractures of femoral neck and shaft were treated by reconstruction nail.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 17 مورد از شکستگی‌های همان طرف گردن و شفت فمور با ناخن بازسازی درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۷ مورد از شکستگی گردن استخوان ران و شفت با میخ بازسازی درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The size, region(ipsilateral of bilateral and upper or lower neck)and movability of the metastatic nodes could influence therapeutic results on NPC.
[ترجمه گوگل]اندازه، ناحیه (همان طرف دو طرفه و بالا یا پایین گردن) و قابلیت حرکت گره های متاستاتیک می تواند بر نتایج درمانی بر روی NPC تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]اندازه ناحیه (ipsilateral از گردن و گردن بالاتر یا پایین)و movability از گره های metastatic می تواند نتایج درمانی را در کنگره خلق ملی خلق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Furthermore, we observed autotomy phenomenon only appeared on ipsilateral hind foot in model group.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مشاهده کردیم که پدیده اتوتومی تنها در پای عقبی همان طرف در گروه مدل ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما مشاهده کردیم که پدیده autotomy تنها بر روی پای عقبش در گروه مدل ظاهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On either side, the ipsilateral colon is mobilized to expose the renal hilum.
[ترجمه گوگل]در هر دو طرف، کولون همان طرف حرکت می کند تا ناف کلیه را آشکار کند
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف، کلون ipsilateral برای افشای the کلیوی بکار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ligamenta flava, ipsilateral articular capsule and anterior longitudinal lig may play an important role in maintain the stability of the cervical facet zygapophysial joints.
[ترجمه گوگل]لیگامانتا فلوا، کپسول مفصلی همان طرف و لیگامان طولی قدامی ممکن است نقش مهمی در حفظ ثبات مفاصل زایگاپوفیزیال فاست گردنی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]The ligamenta، ipsilateral articular ipsilateral و lig طولی قدامی ممکن است نقش مهمی در حفظ پایداری بخش گردنی zygapophysial، ایفا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ipsilateral lateral and bilateral inferior vestibular nuclei had no axons to project to the medial rectus subdivision.
[ترجمه گوگل]هسته های دهلیزی تحتانی جانبی و دو طرفه یک طرفه هیچ آکسونی نداشتند تا به زیربخش راست میانی بروند
[ترجمه ترگمان]هسته شنوایی ipsilateral و bilateral bilateral axons برای پروژه به بخش مرکزی بخش مرکزی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Involvement of central tegmental tracts produces ipsilateral olivary degeneration; that of dentate nucleus or superior cerebellar peduncle produces contralateral olivary degeneration.
[ترجمه گوگل]درگیری مجاری تگمنتال مرکزی باعث دژنراسیون زیتونی همان طرف می شود هسته دندانه دار یا دمگل مخچه فوقانی دژنراسیون زیتونی طرف مقابل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]مشارکت هسته مرکزی باعث ایجاد ipsilateral olivary می شود؛ که هسته dentate یا cerebellar superior peduncle degeneration contralateral olivary را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results All the 48 patients healed uneventfully, ipsilateral alar base, concave columella skew, lower-nose deformity has been well corrected.
[ترجمه گوگل]ResultsAll 48 بیمار بهبود یافته بدون حادثه، قاعده آلار همان طرف، کج کلوملا مقعر، تغییر شکل پایین بینی به خوبی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج همه ۴۸ بیمار بهبود یافته uneventfully، ipsilateral alar،، انحراف columella concave، نقص بینی پایین را خوب اصلاح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To explore the applications of ipsilateral reverse fascial pedicled posterolateral lower leg flap in foot defect repair.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کاربردهای فلپ ساق پا خلفی جانبی با پدیکال معکوس همان طرف در ترمیم نقص پا
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی کاربردهای of معکوس fascial pedicled posterolateral posterolateral leg در تعمیر پا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Among them 2 cases were bilateral CCF ( BCCF ), and 6 cases were ipsilateral multiple CCF ( MCCF ).
[ترجمه گوگل]از این میان 2 مورد CCF دوطرفه (BCCF) و 6 مورد CCF متعدد همان طرف (MCCF) بودند
[ترجمه ترگمان]در میان این دو مورد، دو مورد CCF دو جانبه (BCCF)و ۶ مورد ipsilateral چندگانه (MCCF)بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The efferent fibers of the lateral part of the medial mammillary nucleus projected mainly to the ipsilateral anteroventral nucleus of the thalamus.
[ترجمه گوگل]الیاف وابران قسمت جانبی هسته پستاندار داخلی عمدتاً به سمت هسته قدامی شکمی همان طرف تالاموس پیش بینی می شود
[ترجمه ترگمان]الیاف efferent قسمت میانی هسته مرکزی هسته مرکزی، عمدتا به هسته ipsilateral anteroventral تالاموس کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: Auditory cortex receives the neural projection from the ipsilateral amygdaloid nucleus in rats.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: قشر شنوایی برآمدگی عصبی را از هسته آمیگدالوئید همان طرف در موش‌های صحرایی دریافت می‌کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: قشر شنوایی، تصویر عصبی را از هسته ipsilateral amygdaloid در موش های صحرایی دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Degenerating fibers were found in the ventral part of the contralateral dorsal funiculus and the medial part of the ipsilateral ventral funiculus.
[ترجمه گوگل]فیبرهای تحلیل رفته در قسمت شکمی فونیکولوس پشتی طرف مقابل و قسمت داخلی فونیکولوس شکمی همان طرف پیدا شد
[ترجمه ترگمان]الیاف degenerating در بخش شکمی of dorsal پشتی و بخش میانی of شکمی ipsilateral یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] همان طرفه: موثر بر همان سمت از بدن
مربوط به همان سمت بدن
یک سمت، در یک جهت
همسو
برابرِ CONTRALATERAL ( دگرسو )

بپرس