hypothetic


فرضى، فرض کننده
hypothetic(al)
فرضى، فرض کننده

جمله های نمونه

1. Criticism of the type "hypothetic proposition" is just corresponding to the artistic definition and understanding.
[ترجمه گوگل]نقد از نوع «گزاره فرضی» صرفاً مطابق با تعریف و فهم هنری است
[ترجمه ترگمان]انتقاد از نوع \"پیشنهاد hypothetic\" دقیقا مطابق با تعریف و درک هنری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The criticism of the type "Hypothetic Proposition" is a term with which the author analyses the literary works.
[ترجمه گوگل]نقد از نوع «گزاره فرضی» اصطلاحی است که نویسنده به تحلیل آثار ادبی می پردازد
[ترجمه ترگمان]انتقاد از نوع \"hypothetic Proposition\" اصطلاحی است که نویسنده آن آثار ادبی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The word "science" is usually associated with hypothetic analysis.
[ترجمه گوگل]کلمه "علم" معمولاً با تحلیل فرضی همراه است
[ترجمه ترگمان]کلمه \"علم\" معمولا با آنالیز hypothetic مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. According to the conclusion of hypothetic test, author researched the mechanism about trust governance in channel.
[ترجمه گوگل]با توجه به نتیجه گیری آزمون فرضی، نویسنده به بررسی مکانیسم حاکمیت اعتماد در کانال پرداخته است
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج حاصل از آزمون hypothetic، مولف درباره مکانیسم اعتماد به حاکمیت در کانال تحقیق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nostratic and Eurasiatic are two hypothetic super - families with very remote relations.
[ترجمه گوگل]نوستراتیک و اوراسیاتیک دو ابر خانواده فرضی با روابط بسیار دور هستند
[ترجمه ترگمان]Nostratic و Eurasiatic دو خانواده فوق العاده با روابط بسیار دور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This approach offers several hypothetic and some evidence - based advantages.
[ترجمه گوگل]این رویکرد چندین مزیت فرضی و برخی شواهد را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این رویکرد چندین مزیت و برخی مزایای مبتنی بر شواهد را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hypothetic, tml is the day to end, wat will you do.
[ترجمه گوگل]فرضی، tml روز پایانی است، چه خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]hypothetic، tml روزی است که به پایان برسد، wat این کار را انجام خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to the conclusion of hypothetic test, the author researched the mechanism about trust governance in channel.
[ترجمه گوگل]با توجه به نتیجه گیری آزمون فرضی، نگارنده به بررسی مکانیسم حاکمیت اعتماد در کانال پرداخته است
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج حاصل از آزمون hypothetic، مولف درباره مکانیسم اعتماد به حاکمیت در کانال تحقیق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition the indirect method of determination of hyPothetic forces is also considered.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این روش غیر مستقیم تعیین نیروهای فرضی نیز در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این روش غیر مستقیم تعیین نیروهای hypothetic نیز مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There have some no-rational hypothetic for this mechanism, so the computational mistake is larger than the observation.
[ترجمه گوگل]برخی فرضیه های غیر منطقی برای این مکانیسم وجود دارد، بنابراین اشتباه محاسباتی بزرگتر از مشاهده است
[ترجمه ترگمان]هیچ hypothetic منطقی برای این مکانیزم وجود ندارد، بنابراین اشتباه محاسباتی بزرگ تر از این مشاهده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These suggested that the hypothetic mechanism of Tpb 88 against tobacco brown spot was producing antagonistic substances.
[ترجمه گوگل]اینها پیشنهاد کردند که مکانیسم فرضی Tpb 88 در برابر لکه قهوه ای تنباکو، مواد متضاد تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد حاکی از آن است که مکانیزم hypothetic of ۸۸ در مقابل نقطه قهوه ای تنباکو، مواد مخالفی را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The basic hypothetic is that national culture difference is objective and can not be changed in a certain period of time.
[ترجمه گوگل]فرضیه اصلی این است که تفاوت فرهنگ ملی عینی است و در یک بازه زمانی معین قابل تغییر نیست
[ترجمه ترگمان]The اصلی این است که تفاوت فرهنگی ملی عینی است و نمی توان آن را در یک دوره زمانی مشخص تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Kullback-Leibler (K-L) distance has been used as a measure for the dissimilarity between the observed distribution and a hypothetic distribution.
[ترجمه گوگل]فاصله Kullback-Leibler (K-L) به عنوان معیاری برای عدم تشابه بین توزیع مشاهده شده و توزیع فرضی استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]فاصله Kullback - Leibler (K - L)به عنوان معیاری برای عدم شباهت بین توزیع مشاهده شده و توزیع hypothetic مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The virtual subject" is the executor of the fictitious or hypothetic network acts on the base of TCP/IP contracts. "
[ترجمه گوگل]موضوع مجازی" مجری شبکه های ساختگی یا فرضی بر اساس قراردادهای TCP/IP است
[ترجمه ترگمان]سوژه مجازی \" مجری شبکه فرضی یا فرضی است که بر پایه قراردادهای TCP \/ IP عمل می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] فرضی، فرض کننده hypotenuse وتر (در مثلث قائم الزاویه)، (هندسه) زه، وتر مثلث قائم الزاویه
[ریاضیات] فرضی

انگلیسی به انگلیسی

• founded on hypothesis; of or pertaining to a hypothesis, theoretical

پیشنهاد کاربران

بپرس