hyper

/ˈhaɪpər//ˈhaɪpə/

(خودمانی) جوشی، پر جوش و خروش، عصبی و پر تکاپو، پیشوند:، زیاده، بیش از حد معمول، بس -، بیش -، پر -، مه - [hypercritical]، موجود در فضای چهار بعدی یا بیشتر [hyperoxide و hyperplane]، پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارجاز حد عادی وفوق العاده و مافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) excitable; high-strung.
مشابه: nervous
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: over; beyond; excessive.

- hyperbole
[ترجمه گوگل] هایپربولی
[ترجمه ترگمان] گزاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hypersensitive
[ترجمه گوگل] بیش از حد حساس
[ترجمه ترگمان] خیلی حساس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hypercritical
[ترجمه گوگل] فوق بحرانی
[ترجمه ترگمان] در دل این کار را می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I was incredibly hyper. I couldn't sleep.
[ترجمه ملیکا] من خیلی عصبی بودم نتونستم بخوابم
|
[ترجمه گوگل]من فوق العاده هایپر بودم نتونستم بخوابم
[ترجمه ترگمان]من بطور باورنکردنی بیش از حد جذاب بودم نمی توانستم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sometimes I can be hyper and sometimes I can be reserved, it just depends.
[ترجمه گلی افجه ] گاهی میتوانم خیلی پر جنب و جوش باشم و گاهی ساکت , بستگی دارد
|
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توانم بیش از حد باشم و گاهی اوقات می توانم محتاط باشم، این فقط بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات من می توانم بیش از حد عصبانی باشم و گاهی اوقات می توانم رزرو کنم، فقط به آن بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was given a dose of Hyper. 30 from her first-aid kit and sent to the neurologist.
[ترجمه گوگل]به او دوز هایپر داده شد 30 از کیت کمک های اولیه او و فرستاده شده به متخصص مغز و اعصاب
[ترجمه ترگمان]او یک دز از این فوق را به او داده بود ۳۰ از جعبه کمک های اولیه خود استفاده کرده و به متخصص اعصاب ارسال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes he gets so hyper you can't talk to him.
[ترجمه علی ولی زاده] گاهی اوقات او خیلی جوشی می شود، نمی توانید با او صحبت کنید.
|
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او آنقدر زیاده روی می کند که نمی توانید با او صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها اون قدر قوی می شه که تو نمی تونی باه اش حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kids are really hyper today - I think I'm going to send them outside.
[ترجمه علی ولی زاده] امروز، بچه ها واقعا پر جنب و جوش هستند - فکر می کنم می خواهم آنها را بیرون بفرستم.
|
[ترجمه گوگل]بچه‌ها امروز واقعاً فوق‌العاده هستند - فکر می‌کنم آنها را بیرون بفرستم
[ترجمه ترگمان]بچه ها امروز بیش از حد عصبانی هستند - فکر می کنم می خواهم آن ها را بیرون بفرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It includes hyper correction, ignorance of basis andretarded evaluation system.
[ترجمه گوگل]این شامل اصلاح بیش از حد، ناآگاهی از مبنا و سیستم ارزیابی عقب مانده است
[ترجمه ترگمان]این شامل تصحیح بیش از حد، بی توجهی به سیستم ارزیابی مبتنی بر پایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. T-1 (3 mm) solid state lamp. Hyper red. Lens type water clear.
[ترجمه گوگل]لامپ حالت جامد T-1 (3 میلی متر) قرمز فوق العاده نوع لنز آب شفاف است
[ترجمه ترگمان]لامپ حالت جامد T - ۱ (۳ mm) بی قرار بود نوع لنز به وضوح آب را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hyper real entity characterized by B spline and quadruplex parameters is of much importance and great value in the solution of space field.
[ترجمه گوگل]موجودیت فوق واقعی که با پارامترهای B spline و quadruplex مشخص می شود، در حل میدان فضایی اهمیت و ارزش زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]ماهیت فوق real که با نوار B و پارامترهای quadruplex مشخص می شود از اهمیت زیادی برخوردار است و ارزش بسیار زیادی در راه حل حوزه فضا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My hyper - tensive patient had stopped her diuretic on the advice of an Internet chat room.
[ترجمه گوگل]بیمار پرفشار من به توصیه اتاق گفتگوی اینترنتی دیورتیک خود را قطع کرده بود
[ترجمه ترگمان]بیمار فوق - من ادرار آور خود را بر روی توصیه یک اتاق گپ اینترنتی متوقف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nokia : We use a new Active hyper focal distance system for video.
[ترجمه گوگل]نوکیا: ما از یک سیستم فاصله کانونی فعال جدید برای ویدیو استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]نوکیا: ما از یک سیستم فاصله کانونی فعال بیش از حد فعال برای ویدیو استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The unite of hyper - differentiation and hyper - integration of academic sphere is becoming mightiness'trend in modern society.
[ترجمه گوگل]اتحاد بیش از حد تمایز و ادغام بیش از حد حوزه دانشگاهی در حال تبدیل شدن به یک روند قدرتمند در جامعه مدرن است
[ترجمه ترگمان]متحد شدن بیش از حد و ادغام بیش از حد فضای دانشگاهی در حال تبدیل شدن به یک گرایش mightiness در جامعه مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods: Nine cases with anticonvulsant hyper - sensitivity syndrome that were hospitalized form 1996 to 2002 were analyzed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 9 مورد مبتلا به سندرم بیش‌حساسیت ضد تشنج که از سال 1375 تا 1381 در بیمارستان بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۹ مورد با سندروم hyper حساسیت زا که در ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ در بیمارستان بستری شدند مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Based on Hyper Elasto technology the new top sheet matched with upgraded Carbo Sponge offers extra-ordinary playing properties.
[ترجمه گوگل]بر اساس فناوری Hyper Elasto، صفحه رویی جدید مطابق با Carbo Sponge ارتقا یافته، ویژگی های بازی فوق العاده ای را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بر پایه تکنولوژی فوق elasto، صفحه بالایی که با Sponge ارتقا یافته مطابقت دارد، ویژگی های بازی اضافی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Non-well-founded set theory is to study circular or hyper sets.
[ترجمه گوگل]تئوری مجموعه های غیرمستند مطالعه مجموعه های دایره ای یا بیش از حد است
[ترجمه ترگمان]نظریه مجموعه ها به خوبی بنیان گذاشته شده برای مطالعه مجموعه های گرد یا بیش از حد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No, don't give Luke any candy - it'll make him hyper.
[ترجمه گوگل]نه، به لوک آب نبات نده - این باعث می شود که او هیپرت شود
[ترجمه ترگمان]نه، به لوک هیچ آب نبات نده - اون رو بیش از حد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] پیشوندی است به معنی بالا، بیشتر و یا بیش از حد .
[زمین شناسی] زیاده پیشوندی به معنای خیلی یا بسیار
[نساجی] فوق - ماوراء - بیشتر
[ریاضیات] فوق، فراتر، بالاتر، ابر، عالی، بالا

انگلیسی به انگلیسی

• over
hyper- is used to form adjectives that describe someone as having too much of a particular quality. for example, someone who is hyper-cautious is too cautious.

پیشنهاد کاربران

( پیشوند )
اوپَر -
( - Upar )
• دوستان گرام، هیچکدوم از پیشوندهای دیگری که می پندارید، همتای hyper نیستند؛
فرا: Pro
اَبَر: Super
برای پیشوند یوناینی هایپر پیشوند درست و پرسون - دقیق - دانشیک از پارسی پهلوی و سپس اوستایی Upar اوپَر باید بکار رود.
پیشوند فرا برای هایپر نادرست است.
✅اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: پیشوند ) : hyper ✅ معنی انگلیسی اجزاء: excessive / over / increase ( d ) high ✅مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: hyperglycemia ✅ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: excessive / over / increase ( d ) / high blood sugar
آرام و قرار نداشتن
hyper thyroidism
پرکاری تیروئید
[پیشوند]
بَر ، برین ، فَر ، فرین ، فزون
برابر انگلیسی پسوند اَبَر. پسوند فرا تا اندازه ای هم معنی اَبَر است ولی همتا نیستند. برای واژه hyper باید اَبَر بکار رود
حاد
پیشوند بسیار ، فرا
Hypertonic محلولی با فشار اسمزی بالا تر از استاندارد
[صوت و ایرودینامیک]
فرا اَبَر

بیش از حد
Do not make ( hyper ) his love this love too much
بیش از حد ، او را متوجه این محبت در دل افتاده نکنید
پیشوندی در پزشکی به معنای "فراتر از حد معمول"
به نهایت جذاب . هیجان انگیز برای همه
کیفیت بالا
[ریاضی]: hypergraph
ابرگراف، مَه گراف
پُرشتاب ، افسارگسیخته ، لگام گسیخته ، لجام گسیخته
[پیشوند]
فرا ، بسیار ، افزون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس