humanization


معنی: انسان پروری، مردمی سازی، متمدن سازی
معانی دیگر: مردمی سازی، انسان پروری، متمدن سازی

جمله های نمونه

1. Humanization is to have a person fostered in all - round way .
[ترجمه گوگل]انسان سازی این است که شخص را به طور همه جانبه پرورش دهیم
[ترجمه ترگمان]humanization داشتن فردی است که در تمام طول مسیر پرورش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The intrinsic natures are ecological character and humanization.
[ترجمه گوگل]ماهیت های ذاتی خصلت بوم شناختی و انسان سازی است
[ترجمه ترگمان]طبایع درونی شخصیت اکولوژیکی و humanization هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We adopted the internationalization management mode the humanization organization and the talent's mechanism.
[ترجمه گوگل]ما شیوه مدیریت بین المللی سازی سازمان انسان سازی و سازوکار استعدادها را پذیرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما از روش مدیریت بین المللی سازی سازمان humanization و مکانیزم استعداد استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By re - establishing the value center of humanization, hope illuminates a new humanizing philosophy.
[ترجمه گوگل]امید با برقراری مجدد مرکز ارزشی انسان سازی، فلسفه انسانی جدیدی را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]با استقرار مجدد مرکز ارزشی of، امید به روشن کردن یک فلسفه انسانی جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The humanization of animals is a constant call by Spanish animal protection organizations and societies.
[ترجمه گوگل]سازمان‌ها و جوامع اسپانیایی حمایت از حیوانات، انسان‌سازی حیوانات را دعوت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]حفاظت از حیوانات، فراخوانی مداوم از سوی سازمان ها و جوامع حفاظت از حیوانات اسپانیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the humanization design, after reliving yourself, the toilet will clean automatically.
[ترجمه گوگل]با طراحی انسان سازی، پس از احیای خود، توالت به طور خودکار تمیز می شود
[ترجمه ترگمان]با طراحی humanization، بعد از مرور زمان، دستشویی به طور خودکار تمیز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is saying that the residential humanization on pattern matching funds for residential and people are very important.
[ترجمه گوگل]این می‌گوید که انسان‌سازی مسکونی در الگوی بودجه‌های منطبق برای مسکونی و مردم بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که the مسکونی در طرح های تطبیق الگو برای افراد مسکونی و مسکونی بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The humanization of suspensive detention includes the conditions, the administration, and the education of suspensive detention, ect .
[ترجمه گوگل]انسانی‌سازی بازداشت تعلیقی شامل شرایط، اداره و آموزش بازداشت تعلیقی و غیره است
[ترجمه ترگمان]حکم بازداشت suspensive شامل شرایط، مدیریت و آموزش بازداشت suspensive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unique head folding system make the design more humanization.
[ترجمه گوگل]سیستم تاشو سر منحصر به فرد طراحی را انسانی تر می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم تاشو با سر منحصر به فرد، طراحی را پیچیده تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Humanization, quality plus ideality is our theme, while All for the customers is our rule.
[ترجمه گوگل]انسان‌سازی، کیفیت و ایده‌آلی موضوع ما است، در حالی که همه چیز برای مشتریان قانون ما است
[ترجمه ترگمان]کیفیت، کیفیت به علاوه ideality موضوع ماست، در حالی که همه برای مشتریان قاعده ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hospice care is the most humanization development in human society. It is one of the highest embodiments of humanism in modern society and the concrete representation of human orientation as well.
[ترجمه گوگل]مراقبت از آسایشگاه انسانی ترین پیشرفت در جامعه بشری است این یکی از عالی‌ترین تجسم‌های اومانیسم در جامعه مدرن و همچنین بازنمایی عینی جهت‌گیری انسانی است
[ترجمه ترگمان]بیمارستان بخش مراقبت های بیمارستانی مهم ترین توسعه در جامعه بشری است این تصویر یکی از بزرگ ترین تصویرهای انسان گرایی در جامعه مدرن و نمایش عینی جهت گیری انسانی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So the systematic theoretical study on the facility humanization of urban green land is very necessary.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه نظری سیستماتیک در زمینه انسانی سازی تسهیلات زمین سبز شهری بسیار ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین مطالعه نظری نظام مند در مورد تاسیسات تاسیسات زمین سبز شهری بسیار ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion SCID mice are suitable for establishing humanization animal model.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری موش‌های SCID برای ایجاد مدل حیوانی انسان‌سازی مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این موش ها برای ایجاد مدل حیوانی humanization مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hospital offer humanization and individuation service to the patients.
[ترجمه گوگل]این بیمارستان خدمات انسانی و فردی سازی را به بیماران ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان خدمات humanization و individuation را به بیماران ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انسان پروری (اسم)
humanization

مردمی سازی (اسم)
humanization

متمدن سازی (اسم)
humanization

انگلیسی به انگلیسی

• process of making or becoming human, act of giving human qualities to; act of making humane, civilization (also humanisation)

پیشنهاد کاربران

انسانی کردن جنگ: humanization of war
یعنی اگر با همه ی تلاش ها برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، باز هم مسئله، منجر به جنگ شد؛ قواعد حقوق بین الملل در خصوص جنگ رعایت شود و از اعمال غیر انسانی در جنگ بپرهیزند؛ مثلا اگر فرد با یک گلوله ی ساده، کشته می شود، نباید سلاح و ادوات را به گونه ای طراحی کرد که علاوه بر کشتن، بدن فرد مورد نظر را هم نابود و مثلا تکه تکه کند.
...
[مشاهده متن کامل]

دوستان پیشنهاد میکنم قبل از معنی نوشتن، چند دیکشنری انگلیسی را نگاه کنید.
humanization هیچ ارتباطی با تعالی و تزکیه نفس و کمال و غیره ندارد.
humanization یعنی رنگ و بوی انسانی بخشیدن به چیزی.
انسانی دانستن چیزی/ کسی.
نسبت دادن ویژگیهای انسانی به چیزی مانند جانبخشی به اشیا.

بپرس