houseguest

/ˈhaʊsgɛst//ˈhaʊsgɛst/

معنی: مهمان

جمله های نمونه

1. Minnie's been a real sport about all the houseguests.
[ترجمه گوگل]مینی یک ورزش واقعی برای همه مهمانان خانه بوده است
[ترجمه ترگمان]مینی یک ورزش واقعی در مورد همه مهمان هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That evening he told Linda they were having a houseguest.
[ترجمه گوگل]آن شب او به لیندا گفت که آنها یک مهمان خانه دارند
[ترجمه ترگمان]آن شب به لیندا گفت که میهمان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One was a houseguest.
[ترجمه گوگل]یکی مهمان خانه بود
[ترجمه ترگمان]یکی از میهمان خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A couple try to save their marriage, while their houseguest discovers her sexuality. . .
[ترجمه گوگل]یک زوج سعی می کنند ازدواج خود را نجات دهند، در حالی که مهمان خانه آنها تمایلات جنسی او را کشف می کند
[ترجمه ترگمان]زوج سعی می کنند ازدواج خود را حفظ کنند، در حالی که مهمان آن ها تمایلات جنسی اش را کشف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And grace works its way out in the simple details of life through a second houseguest: prudence.
[ترجمه گوگل]و فیض راه خود را در جزئیات ساده زندگی از طریق مهمان خانه دوم انجام می دهد: احتیاط
[ترجمه ترگمان]و گریس راه خود را در جزئیات ساده زندگی از میان یک مهمان ناخوانده به عمل می آورد: احتیاط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This category could include an increase in monthly bills, an uninvited houseguest or a pay cut.
[ترجمه گوگل]این دسته می تواند شامل افزایش صورت حساب های ماهانه، مهمان خانه ناخوانده یا کاهش حقوق باشد
[ترجمه ترگمان]این مقوله می تواند شامل افزایش هزینه های ماهانه، مهمان ناخوانده و یا کاهش حقوق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because the second kind, low-density lipoprotein (LDL), get smaller and smaller until they're tiny enough to enter the walls of your blood vessels and attach themselves like a bad houseguest.
[ترجمه گوگل]زیرا نوع دوم، لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL)، کوچکتر و کوچکتر می شوند تا زمانی که به اندازه کافی ریز شوند که وارد دیواره رگ های خونی شما شوند و مانند یک مهمان خانه بد به خود بچسبند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که نوع دوم، lipoprotein با چگالی کم (LDL)کوچک تر و کوچک تر می شود تا زمانی که به اندازه کافی کوچک شوند تا وارد دیواره ای رگ های خونی شما شوند و خود را به یک مهمان بد بچسبانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, but also may carry on the report form output daily to the guest houseguest room guest room information.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما همچنین ممکن است خروجی فرم گزارش را روزانه به اطلاعات اتاق مهمان اتاق مهمان انجام دهید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اما همچنین ممکن است گزارش روزانه را به میهمان مهمان و اطلاعات اتاق میهمان وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All it takes is one person becoming angry with another and doing something they would likely regret later - or even the thought of a houseguest uncovering suck intimate keepsakes is feasible.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که لازم است این است که یک نفر با دیگری عصبانی شود و کاری را انجام دهد که احتمالاً بعداً از آن پشیمان شود - یا حتی فکر کردن به این که مهمان خانه یادگاری های مکنده صمیمی را کشف کند امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که طول می کشد یک نفر است که عصبانی می شود و کاری انجام می دهد که احتمالا بعدا پشیمان خواهند شد - و یا حتی فکر یک مهمان بازمانده از این یادگارها تا حدی امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This happens less than you might think, however, for whenever I am a houseguest of a married friend I usually make it a point to bring along a girl.
[ترجمه گوگل]این کمتر از آن چیزی است که شما فکر می کنید اتفاق می افتد، با این حال، هر زمان که من مهمان خانه یک دوست متاهل هستم، معمولاً به دنبال آوردن یک دختر هستم
[ترجمه ترگمان]با این حال، این اتفاق کم تر از آنچه ممکن است فکر کنید، برای هر زمانی که من مهمان یک دوست متاهل هستم، معمولا آن را برای یک دختر به یک نقطه تبدیل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since your son or daughter is now your new temporary houseguest, spelling out the rules you'd like them to follow will add clarity to many situations.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پسر یا دختر شما اکنون میهمان موقت جدید شماست، هجی کردن قوانینی که می‌خواهید از آن‌ها پیروی کنند، به وضوح بسیاری از موقعیت‌ها می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پسر یا دختر شما در حال حاضر مهمان موقت جدید شما است، قوانینی را که دوست دارید در آن ها پی گیری کنید، به بسیاری از وضعیت های اضافه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Michael left his sickbed to entertain his house guests.
[ترجمه گوگل]مایکل تخت بیماری خود را ترک کرد تا از مهمانان خانه خود پذیرایی کند
[ترجمه ترگمان]مایکل تصمیم گرفته بود که مهمون خونه - ش رو سرگرم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All of the wealthy families had house guests and almost every farmhouse and cottage had arranged to have lodgers.
[ترجمه گوگل]همه خانواده‌های ثروتمند مهمان خانه‌ای داشتند و تقریباً هر خانه‌های کشاورزی و کلبه‌ای ترتیب داده بودند که صاحب خانه شوند
[ترجمه ترگمان]همه خانواده های ثروتمند خانه داشتند و تقریبا هر خانه اربابی و خانه را برای پانسیون رها کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the party the house guests came downstairs to eat under the arcaded edge of a courtyard.
[ترجمه گوگل]بعد از مهمانی، مهمانان خانه به طبقه پایین آمدند تا زیر لبه طاق‌دار حیاط غذا بخورند
[ترجمه ترگمان]پس از میهمانی، مهمانان به طبقه پایین آمدند تا زیر لب طاق دار نی غذا بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When you are a house guest, do not enter rooms except those to which you have been invited.
[ترجمه گوگل]وقتی مهمان خانه هستید، به اتاق هایی که به آن دعوت شده اید وارد نشوید
[ترجمه ترگمان]وقتی مهمان خانه هستید، به جز کسانی که شما را دعوت کرده اید وارد اتاق نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A guest call to an in house guest who is not in the room at the moment, taking message for the guest.
[ترجمه گوگل]تماس مهمان با مهمان خانه که در حال حاضر در اتاق نیست و برای مهمان پیام می گیرد
[ترجمه ترگمان]مهمان با مهمان خانه که در حال حاضر در اتاق نیست، پیغامی برای مهمان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I have an unexpected house guest.
[ترجمه گوگل]من یک مهمان خانه غیرمنتظره دارم
[ترجمه ترگمان] یه مهمون خونه غیر منتظره دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Later on, as long as the house guest went cold, and very few will go to the second time.
[ترجمه گوگل]بعداً تا زمانی که مهمان خانه سرد شد و تعداد بسیار کمی به بار دوم خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]بعد، تا وقتی که مهمان خانه سرد شد، و تعداد کمی به بار دوم رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. In India, to be someone's house guest or son-in-law or teacher can be delightful. To be a stranger beside the same person at the cinema or bank or airport is another experience altogether.
[ترجمه گوگل]در هند مهمان خانه یا داماد یا معلم کسی بودن می تواند لذت بخش باشد غریبه بودن در کنار همان شخص در سینما یا بانک یا فرودگاه تجربه دیگری است
[ترجمه ترگمان]در هند باید مهمان خانه یا داماد بودن یا معلم بودن را خوشحال کند یک غریبه در کنار همان فرد در سینما یا بانک یا فرودگاه یک تجربه دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. And like an unwelcome house guest, a flu virus can hang around for days.
[ترجمه گوگل]و مانند یک مهمان ناخواسته، ویروس آنفولانزا می تواند روزها در اطراف باشد
[ترجمه ترگمان]و مثل یک مهمان ناخوانده دیگر، یک ویروس سرماخوردگی می تواند برای روزها دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. One teensy hope she held on to was that a workman or a house guest had left the pot there.
[ترجمه گوگل]یکی از امیدهای نوجوانی که او به آن پایبند بود این بود که یک کارگر یا یک مهمان خانه گلدان را آنجا گذاشته باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک کارگر یا یک مهمان خانه دیگ را در آنجا گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Noise was already filtering through from the lounge and the veranda, where the house guests had gathered.
[ترجمه گوگل]سروصدا از سالن و ایوان، جایی که مهمانان خانه جمع شده بودند، پخش می شد
[ترجمه ترگمان]صدا از همان جا که مهمانان جمع کرده بودند، از میان اتاق و ایوان رد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. And tomorrow I would like you to come and be my house guest in Hampshire.
[ترجمه گوگل]و فردا دوست دارم بیایی و مهمان خانه من در همپشایر باشی
[ترجمه ترگمان]و فردا دوست دارم تو بیای و یه مهمون خونه من تو \"نیو Hampshire\" باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. At her first Balmoral when she stayed with her sister Jane, the Parker-Bowles were prominent among the house guests.
[ترجمه گوگل]در اولین Balmoral خود، زمانی که او با خواهرش جین ماند، پارکر-باولز در میان مهمانان خانه برجسته بودند
[ترجمه ترگمان]در اولین سخنرانی خود، هنگامی که با خواهرش جین ماند، پارکر - باولز در بین میهمانان خانه برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. From Monday to Sunday the breakfast buffet for in house guest in Red Orange is 120yuan plus 15% service charge; dinner buffet is 188 Yuan per person plus 15% service charge.
[ترجمه گوگل]از دوشنبه تا یکشنبه، بوفه صبحانه برای مهمان در نارنجی قرمز 120 یوان به اضافه 15 درصد هزینه خدمات است بوفه شام ​​برای هر نفر 188 یوان به اضافه 15 درصد هزینه خدمات است
[ترجمه ترگمان]از دوشنبه تا یکشنبه بوفه صبحانه برای میهمان خانه در نارنجی ۱۲۰ یوان به علاوه ۱۵ % هزینه خدمات است بوفه ۱۸۸ دلار برای هر فرد به اضافه ۱۵ % هزینه خدمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. At least 2 types of socket easily for in house guest to use. Adaptor could be also provided.
[ترجمه گوگل]حداقل 2 نوع سوکت به راحتی برای استفاده در مهمان خانه آداپتور نیز می تواند ارائه شود
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ نوع سوکت برای استفاده در مهمان خانه به راحتی استفاده می شود adaptor نیز می تواند ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهمان (اسم)
guest, visitant, visitor, houseguest

انگلیسی به انگلیسی

• one who is a guest in a private home
a house guest is a person who is staying at someone's house for a period of time.

پیشنهاد کاربران

مهمان
همون guest
مهمان
کسی که برای مدتی در خانه شما می ماند

بپرس