hortatory

/hɔːrtəˌtɔːriː//ˈhɔːtətərɪ/

معنی: تشویقی، نصیحتی
معانی دیگر: پندآمیز، اندرزین، نصیحت آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: urging or exciting to some course of action with strong arguments, appeals, or advice.

جمله های نمونه

1. The hortatory form of each is similar.
[ترجمه گوگل]شکل تشریفاتی هر کدام مشابه است
[ترجمه ترگمان]شکل hortatory هر یک مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its character is hortatory and warning, and it breathes a strong anti-Roman spirit.
[ترجمه گوگل]شخصیت آن هشیارگر و هشداردهنده است و روحیه شدید ضد رومی دمیده است
[ترجمه ترگمان]شخصیت آن hortatory و هشدار دهنده است، و روح ضد رومی قوی تنفس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This process is described in A Hortatory Address to the Greeks, The Tutor, and Miscellanies, Clement's major works.
[ترجمه گوگل]این فرآیند در «خطاب هشیارانه به یونانیان»، «مدرس و متفرقه»، آثار اصلی کلمنت، توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند در یک آدرس hortatory به یونانیان، مربی، و Miscellanies، اثر عمده کلمنت بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He became irregular in his sobriety and would launch into disconnected, hortatory speeches about such matters as space exploration.
[ترجمه گوگل]او در هوشیاری خود نامنظم شد و در مورد موضوعاتی مانند اکتشاف فضایی سخنرانی های غیرمرتبط و احتیاطی را آغاز می کرد
[ترجمه ترگمان]او در هوشیاری خود بی قاعده شد و شروع به صحبت درباره موضوعاتی چون اکتشاف فضایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Except for the more dogmatic introduction (i, 3- and a few short instructions strewn throughout the letter and intended to support moral exhortations, the Epistle is hortatory and practical.
[ترجمه گوگل]به جز مقدمه جزمی تر (i، 3- و چند دستورالعمل کوتاه که در سراسر نامه پراکنده شده است و برای حمایت از توصیه های اخلاقی در نظر گرفته شده است، رساله دستوری و کاربردی است
[ترجمه ترگمان]بجز معرفی متعصبانه تری (i، ۳ - و چند دستورالعمل کوتاه که در تمام طول نامه نوشته شده و برای حمایت از نصایح اخلاقی در نظر گرفته شده است، رسائل بولس hortatory و عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have a distinct character of their own and a distinct hortatory conclusion, which point to an independent codification of this group of laws.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی متمایز خود و نتیجه گیری اجباری مشخصی هستند که به تدوین مستقل این گروه از قوانین اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]دارای ویژگی متمایزی از خود و یک نتیجه گیری hortatory متمایز هستند که به تدوین مستقل این گروه از قوانین اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Second, the Principles' general law compliance obligation can have a hortatory effect on managers in particular situations.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، الزام رعایت قوانین عمومی اصول می‌تواند در موقعیت‌های خاص بر مدیران تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، اصول کلی تعهدات رعایت قانون می تواند تاثیر hortatory بر مدیران در موقعیت های خاص داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشویقی (صفت)
hortative, persuasive, hortatory

نصیحتی (صفت)
hortatory

انگلیسی به انگلیسی

• encouraging, stimulating

پیشنهاد کاربران

trying to strongly encourage or persuade someone to do something:
He delivered his speeches in a formal, hortatory style.
او سخنرانی های خود را به شیوه ای رسمی و انگیزشی ارایه کرد
In short, his interpretations were hortatory as well as descriptive.
...
[مشاهده متن کامل]

به طور خلاصه، تفاسیر او انگیزشی و توصیفی بودند
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
hortatory=motivating= encouranging
incentive, encouraging, challenging,

انگیزشی

بپرس