hooligan

/ˈhuːlɪɡən//ˈhuːlɪɡən/

معنی: ولگرد، جوان اوباش صفت
معانی دیگر: (خودمانی) تبهکار (به ویژه جوان)، شرور، لات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hooliganism (n.)
• : تعریف: a rough, reckless, troublemaking person; hoodlum; ruffian.
مشابه: hoodlum, rowdy, ruffian

جمله های نمونه

1. He struck the hooligan down with his fist.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] او آن جوان لات را با یک مشت نقش بر زمین کرد.
|
[ترجمه ()] وی با یک مشت خویش آن جوان لات را نقش بر زمین کرد
|
[ترجمه گوگل]او با مشت به هولیگان ضربه زد
[ترجمه ترگمان]مشت خود را مشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A hooligan persecuted her with telephone calls.
[ترجمه گوگل]یک اوباش با تماس های تلفنی او را تحت تعقیب قرار داد
[ترجمه ترگمان]یک ولگرد با تماس های تلفنی او را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hooligan ended up dead in a car accident.
[ترجمه گوگل]هولیگان در سانحه رانندگی جان خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان] اون اوباش توی یه حادثه رانندگی کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hooligan said he had iced the woman.
[ترجمه گوگل]هولیگان گفت که زن را یخ زده است
[ترجمه ترگمان] اون اوباش گفت که اون زن رو یخ زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The death-faced hooligan had his arm around her now, comforting her, consoling her.
[ترجمه گوگل]هولیگان با چهره مرگ اکنون بازویش را دور او حلقه کرده بود و او را دلداری می داد
[ترجمه ترگمان]حالا که مرد ولگرد دستش را دور او حلقه کرده بود، او را دلداری می داد و دلداریش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is possible that some elements of the Hooligan dress-style were derived from the clothes favoured by costermongers in mid-nineteenth-century London.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که برخی از عناصر سبک لباس هولیگان از لباس های مورد علاقه بازار فروشان در اواسط قرن نوزدهم لندن گرفته شده باشد
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که برخی از عناصر سبک لباس hooligan از لباس های favoured در اواسط قرن نوزدهم در لندن به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every club worth its salt has a hooligan element, so what has happened to ours?
[ترجمه گوگل]هر باشگاهی که ارزش نمکش را دارد یک عنصر هولیگانی دارد، پس برای باشگاه ما چه آمده است؟
[ترجمه ترگمان]هر باشگاهی ارزش آن را دارد که نمک بخواهد، بنابراین چه بر سر ما آمده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Becoming a hooligan within the Rowdies group is not a simple matter.
[ترجمه گوگل]هولیگان شدن در گروه Rowdies موضوع ساده ای نیست
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به یک hooligan در گروه rowdies یک موضوع ساده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Manifestly, we have no effective deterrent for hooligan crime, or we would not be debating the issue.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که ما هیچ عامل بازدارنده موثری برای جنایت هولیگان نداریم وگرنه در این مورد بحث نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]Manifestly، ما هیچ مانع موثر برای جنایت hooligan نداریم، یا در مورد این موضوع بحث نخواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hooligan froze, and withdrew.
[ترجمه گوگل]هولیگان یخ کرد و عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]مرد ولگرد سر جایش خشک شد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You are really a hooligan to do such a thing.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً هولیگان هستید که چنین کاری را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا یک اوباش هستی که چنین کاری را انجام می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What other types of trouble do you think Hooligan gets involved in?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید هولیگان درگیر چه مشکلات دیگری می شود؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنید چه نوع مشکل دیگری در این زمینه وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was really handsome, what a handsome hooligan he was.
[ترجمه گوگل]او واقعاً خوش تیپ بود، چه هولیگان خوش تیپی بود
[ترجمه ترگمان]او واقعا زیبا بود، چه جوان خوشگلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He grabbed the hooligan and shot him out of the door.
[ترجمه گوگل]او هولیگان را گرفت و با شلیک گلوله از در بیرون زد
[ترجمه ترگمان]و از در بیرون رفت و او را از در بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ولگرد (اسم)
stray, loafer, blackguard, tramp, vagabond, hooligan, rambler, gangrene, footer, straggler, larrikin, roamer, runner, prowler, swinger

جوان اوباش صفت (اسم)
hooligan

تخصصی

[فوتبال] به گیرانداختن- قلاب کردن

انگلیسی به انگلیسی

• thug, mobster, criminal, hoodlum
a hooligan is a young person who behaves in a noisy and violent way in public places.

پیشنهاد کاربران

اراذل و اوباش داخل استادیوم - لات و لوت های بین تماشاگران استادیوم
لات، قلدر، قلچماق
[به صورت جمع] اوباش، اراذل و اوباش
( از فرهنگ پویا )
HOLlGANمعنی این حرف به فارسی چی میشود
کسانی که در مسابقه های ورزشی وحشی گری و شرارت می کنند و مسابقه را بر هم می زنند
لات و لوت
( بویژه در رویدادهای ورزشی ) شرور ، اوباش، اراذل و اوباش ، تماشاگر نما
A violent bullying person especially at sporting events
گروه نوجوانان دردسرساز
شررور خودمانی
[فوتبال]
هوچی ، هوچی گر ، هوادارنما ، هوادار خرابکار ، هوادار شرور
خرابکار ، آدم مخرب

بپرس