honoree

/anəˈriː//anəˈriː/

دریافت کننده ی مقام یا نشان افتخار، سپاسگیر، مورد تجلیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is given an honor, award, or the like.
مشابه: toast

جمله های نمونه

1. Guests clapped and cheered for the honorees.
[ترجمه گوگل]مهمانان برای افتخار آفرینان کف زدند و تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]میهمانان کف زدند و شادی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rizwana Hasan, the honoree from Asia, is an environmental lawyer from Bangladesh.
[ترجمه گوگل]رضوانا حسن، برگزیده آسیایی، یک وکیل محیط زیست از بنگلادش است
[ترجمه ترگمان]Rizwana حسن، اهل آسیا، یک وکیل محیط زیستی اهل بنگلادش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. " Jack Nicholson, Beatty's neighbor and a previous honoree, said: "For years, Warren has dreamed of attending these awards.
[ترجمه گوگل]جک نیکلسون، همسایه بیتی و یکی از برگزیدگان قبلی، گفت: «وارن سال‌ها آرزوی حضور در این جوایز را داشت
[ترجمه ترگمان]جک نیکلسون، همسایه بیتی و یک honoree سابق گفت: \" برای سال ها، وارن آرزو دارد که در این جوایز شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is the 15th Outstanding Young Persons Honoree represented Hong Kong.
[ترجمه گوگل]او پانزدهمین قهرمان برجسته جوانی است که نماینده هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]او پانزدهمین عضو برجسته گروه جوانان در هنگ کنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The honoree gave his roasters as good as he got.
[ترجمه گوگل]صاحب افتخار، برشته های خود را به اندازه او خوب می داد
[ترجمه ترگمان]The به همان خوبی که داشت به او دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A third honoree, the director Steven Soderbergh, brought up parental expectations. "If you have a child, you hope that they'll find something that they love to do, " he said.
[ترجمه گوگل]کارگردان سوم، استیون سودربرگ، انتظارات والدین را مطرح کرد او گفت: "اگر فرزندی دارید، امیدوارید که آنها کاری را پیدا کنند که دوست دارند انجام دهند "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اگر شما یک کودک داشته باشید، امیدوارم که چیزی را پیدا کنند که دوست دارند انجام دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Accepting the Nobel Peace Prize, the honoree is committed to an endless duty.
[ترجمه گوگل]با پذیرش جایزه صلح نوبل، برگزیده متعهد به انجام وظیفه ای بی پایان است
[ترجمه ترگمان]honoree که برنده جایزه صلح نوبل شده است، متعهد به انجام وظیفه بی پایانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Robert Townsend is the master of ceremonies for the event, and Halle Berry is an honoree.
[ترجمه گوگل]رابرت تاونسند مجری این مراسم است و هالی بری یکی از برگزیدگان این مراسم است
[ترجمه ترگمان]رابرت تاونسند، استاد مراسم برای این رویداد و هالی بری یکی از honoree است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then, Hoppy stepped forward with a handshake and a hug for the honoree.
[ترجمه گوگل]سپس هاپی با دست دادن و در آغوش گرفتن برای افتخار آفرین جلو رفت
[ترجمه ترگمان]سپس، Hoppy با یک دست دادن و در آغوش گرفتن برای the جلو آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Post Campus of Long Island University. Graduates and proud loved ones pack the assembly hall, and the applause for each honoree is warm.
[ترجمه گوگل]پردیس پست دانشگاه لانگ آیلند فارغ التحصیلان و عزیزان سرافراز سالن اجتماعات را پر می کنند و تشویق برای تک تک برگزیدگان گرم است
[ترجمه ترگمان]پردیس پست دانشگاه لانگ آیلند فارغ التحصیلان و عاشق proud سالن مجلس را جمع کردند و کف زدن برای هر honoree گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I heard they don't have a teleprompter, so I'm like, 'OK, I'm going to just have to go off the cuff in front of Hillary Clinton and (fellow honoree) Condoleezza Rice. '
[ترجمه گوگل]شنیده‌ام که آنها تله پرومتر ندارند، بنابراین می‌گویم، "باشه، من فقط باید جلوی هیلاری کلینتون و (همکار افتخاری) کاندولیزا رایس از سرآستین خارج شوم '
[ترجمه ترگمان]شنیدم آن ها یک teleprompter ندارند، بنابراین من دوست دارم، خب، باید قبل از هیلاری کلینتون و (honoree رایس)کاندولیزا رایس (fellow رایس)از آستین بیرون بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rice, resplendent in a chocolate and gold Oscar de la Renta gown, had kind words about her fellow A-list political honoree, Clinton: "I'm very fond of her, and I think she's a great lady. "
[ترجمه گوگل]رایس که در لباس طلایی و شکلاتی اسکار د لا رنتا برافراشته بود، سخنان محبت آمیزی درباره همکار خود در فهرست A، کلینتون داشت: "من او را بسیار دوست دارم و فکر می کنم او خانم بزرگی است "
[ترجمه ترگمان]رایس که در یک لباس شکلاتی و جایزه اسکار de مدال طلا درخشید، در مورد دوستش \"honoree سیاسی\"، کلینتون: \" من خیلی به او علاقه دارم، و فکر می کنم او یک بانوی بزرگ است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To his own surprise, he recently turned 90, an event the congregation he has helped lead for 40 years celebrated with a dinner, music, prayers and thoughtful observations from the honoree (PDF).
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب خودش، او اخیراً 90 ساله شد، رویدادی که جماعتی را که او به مدت 40 سال در رهبری آن کمک کرده بود، با شام، موسیقی، دعا و مشاهدات متفکرانه از سوی صاحب افتخار جشن گرفت (PDF)
[ترجمه ترگمان]او در کمال تعجب ۹۰ ساله خود را تبدیل به یک مراسم مذهبی کرد که به مدت ۴۰ سال با یک شام، موسیقی، دعاها و مشاهدات اندیشمندانه از the (پی دی اف)جشن گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is honored, one who receives an honor

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : honor
اسم ( noun ) : honor / honoree
صفت ( adjective ) : honorable / honored / honorary
قید ( adverb ) : honorably
مفتخر
افتخار آفرین

بپرس