hoarse

/ˈhɔːrs//hɔːs/

معنی: خفه، خشن، زمخت، گرفته، خشن وضعیف، خیلی نامرتب، خرخری
معانی دیگر: (صدا) گرفته، دورگه (در اثر سرما خوردگی یا حرف زدن زیاد)، دارای خس خس، خرخری درمورد صدا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: hoarser, hoarsest
مشتقات: hoarsely (adv.), hoarseness (n.)
(1) تعریف: of the voice, rough and weakened, as from excessive use or respiratory difficulties.
مترادف: croaky, gravelly, gruff, husky, raspy, scratchy
مشابه: cracked, froggy, grating, guttural, harsh, rough, throaty

- Giving speeches had made the candidate's voice hoarse.
[ترجمه گوگل] ایراد سخنرانی صدای نامزد را خشن کرده بود
[ترجمه ترگمان] ایراد سخنرانی باعث شده بود که صدای کاندیدای مورد نظر خشن و خشن به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having such a voice.
مترادف: croaky, raspy

- I'm still hoarse after having a cold recently.
[ترجمه سانا] من هنوز صدام گرفته بعد از سرما خوردگی که اخیرا داشتم
|
[ترجمه David] بعد از سرماخوردگی اخیر هنوز صدام گرفته.
|
[ترجمه گوگل] من بعد از سرماخوردگی اخیراً هنوز خشن هستم
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه این اواخر سرما خوردم هنوز دلخور هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he became hoarse from talking
آنقدر حرف زد که صدایش گرفت.

2. she roared herself hoarse
از بس نعره کشید صدایش به خس خس افتاد.

3. she talked herself hoarse
آنقدر حرف زد که صدایش گرفت.

4. we laughed ourselves hoarse
از خنده صدایمان گرفت.

5. the speaker screamed himself hoarse
ناطق آنقدر جیغ جیغ کرد که صدایش گرفت.

6. he shouted so much that he became hoarse
از بس داد زد صدایش گرفت.

7. All the shouting had left her rather hoarse.
[ترجمه گوگل]همه فریادها او را نسبتاً خشن کرده بود
[ترجمه ترگمان]فریاد و فریاد او را بیش از پیش خشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The baby was screaming itself hoarse.
[ترجمه گوگل]بچه با صدای خشن جیغ می زد
[ترجمه ترگمان]بچه داشت جیغ می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His hoarse voice was quickly identified.
[ترجمه گوگل]صدای خشن او به سرعت شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]صدای خشن او به سرعت شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He asked me a question in a hoarse voice.
[ترجمه گوگل]با صدایی خشن از من سوال پرسید
[ترجمه ترگمان]با صدای خشنی از من سوال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His voice was hoarse with exhaustion.
[ترجمه گوگل]صدایش از شدت خستگی خشن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش از خستگی گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She sounded a bit hoarse.
[ترجمه گوگل]صدای او کمی خشن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش کمی خشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He shouted himself hoarse, but still no one came.
[ترجمه گوگل]خودش را با صدای خشن فریاد زد، اما هنوز کسی نیامد
[ترجمه ترگمان]با صدایی خشن فریاد کشید، اما هنوز کسی نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her voice was hoarse from shouting.
[ترجمه گوگل]صدایش از فریاد خشن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش از داد و فریاد گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Amy's voice was a hoarse bark.
[ترجمه گوگل]صدای امی پارس خشن بود
[ترجمه ترگمان]صدای آ می صدای خشنی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She came up hoarse for the singing.
[ترجمه گوگل]او با صدای خشن برای آواز آمد
[ترجمه ترگمان]برای آواز خواندن صدایش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خفه (صفت)
stuffy, muggy, hoarse, choked, strangled, suffocated, choky

خشن (صفت)
raucous, rough, harsh, coarse, randy, rude, sore, tough, high, brutish, brute, wooden, blatant, stark, impolite, bearish, churlish, caddish, unkempt, blowsy, blowzy, boorish, indelicate, ragged, brusque, stocky, gruff, hoarse, plebeian, offish, crusty, scabrous, woolly, ungracious, iron-bound, rough-and-ready, rowdy, scraggy, truculent, unmannered

زمخت (صفت)
hard, raucous, rough, coarse, gross, rude, tough, incult, rugged, impolite, churlish, blowsy, blowzy, crude, clumsy, heavyset, hoarse, crass

گرفته (صفت)
solemn, thick, muggy, dull, darksome, low-spirited, chock-full, gruff, eerie, hoarse, choky, sombrous, eery, muzzy, poky, pokey, tristful

خشن و ضعیف (صفت)
harsh, hoarse, scrannel

خیلی نامرتب (صفت)
raucous, hoarse

خرخری (صفت)
hoarse

انگلیسی به انگلیسی

• husky, throaty, having a rough low sound (of a voice or other sounds)
if your voice is hoarse, it sounds rough and unclear, and you can hardly speak.

پیشنهاد کاربران

اگه حنجره ی کسی coarse بشه اونوقت صداش hoarse میشه!
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hoarseness
✅️ صفت ( adjective ) : hoarse
✅️ قید ( adverb ) : hoarsely
صدای خشدار ( صدای مردانه خشدار جذاب )
صدای گرفته و خش داری رو میگن که معمولا بخاطر مریضی یا فریاد زدن اینطوری شده و موقتیه و صفت دائمی صدای شخص نیست.
ali? is that you? oh God i didn't recognize you. yes, it's because of the sore throat
بدصدا

بپرس