[ترجمه گوگل]مردها زود به یونجه می زنند تا در سحر به شکار بروند [ترجمه ترگمان]مردها زود به یونجه حمله کردند تا سپیده دم در جستجوی شکار باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ed: OK. I'll hit the hay, too. The beach will still be there for us tomorrow.
[ترجمه mary] باشه منم میرم بخوابم ساحل فردا هم هست
|
[ترجمه گوگل]اد: باشه یونجه را هم خواهم زد ساحل فردا همچنان برای ما خواهد بود [ترجمه ترگمان] باشه من هم به یونجه خواهم زد فردا ساحل هنوزم برای ما میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Louts was so tired that he hit the hay soon after supper.
[ترجمه گوگل]لوتس آنقدر خسته بود که بلافاصله بعد از شام به یونجه زد [ترجمه ترگمان]به قدری خسته بود که بعد از شام به یونجه خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What do you say, we hit the hay now?
[ترجمه گوگل]چی میگی الان یونجه زدیم؟ [ترجمه ترگمان]تو چی میگی ما الان به یونجه ضربه می زنیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Being tired out the men hit the hay early.
[ترجمه mary] اونها انقدر خسته بودن که خیلی زود خوابیدن
|
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مردها خسته بودند، زود به یونجه زدند [ترجمه ترگمان]خسته شدن از آن که مردها زود به یونجه برسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tom has hit the hay.
[ترجمه گوگل]تام یونجه را زده است [ترجمه ترگمان]تام یونجه را خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• go to bed, go to sleep
پیشنهاد کاربران
معادلش میشه hit the pillow یعنی سر بر بالش یا سر بر بالین گذاشتن
idiom / informal hit the hay/sack to go to bed in order to sleep اصطلاح، غیر رسمی/ رفتن به رختخواب/ اتاق خواب برای خوابیدن I have a busy day tomorrow, so I think I'll hit the hay
hit the hay= hit the sack
کپه ی مرگ گذاشتن
خوابیدن از داستانی میاد که کارگر های قدیمی آمریکا ، مقدار زیادی کاه ( hay ) رو جمع میکردند و روی هم می ریختند . . . بعد با چند ضربه ( hit ) ارتفاع کاه ها رو پایین میاوردند و به عنوان بالِش استفاده میکردند. . . ... [مشاهده متن کامل]
( slang/informal ) i need to hit the hay. night نیاز دارم ( باید ) بخوابم . شب خوش