طوفان به پا کردن،
یعنی گل کاشتن،
عملکرد عالی داشتن ،
طوریکه پس از یک وقفه، بازسازی یا دانش اندوزی و یا مهارت آموزی این عملکرد دیده می شود،
مثلا فوتبالیستی مصدوم می شود ، استراحت می کند بهبود می یابد و در دورجدید بسیار سرحال تر، با انگیزه تر و قبراق تر ظاهر می شود،
... [مشاهده متن کامل]
وی آخر هفته گزارش ها رو خوند در نتیجه وقتی جلسه شروع شد طوفان به پا کرد.
بریم تو کارش
بریم سراغش
بریم سراغش
به اصطلاح عامیانه" گُل کاشتن"
وارد عمل شدن
ضربتی
به سرعت و با اشتیاق ( کاری را ) شروع کردن
به سرعت دست به کار شدن، به تندی در صدد انجام کاری برآمدن
آماده شدن برای انجام سریع کاری به روشی جدید، انجام سریع و موفقیت آمیز کاری جدید
to immediately work hard and successfully at a new activity
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)