himalayas

/ˌhɪməˈlaɪəs//ˌhɪməˈlaɪəs/

کوه های هیمالیا (himalaya mountains هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: a mountain range between India and Tibet that includes the world's highest peaks (prec. by the).

جمله های نمونه

1. The foothills of the Himalayas were sharply etched against the pale blue sky.
[ترجمه گوگل]کوهپایه های هیمالیا به شدت در برابر آسمان آبی کمرنگ نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]دامنه های کوه های هیمالیا به وضوح روی آسمان آبی کم رنگ حکاکی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These mountains do not compare with the Himalayas.
[ترجمه گوگل]این کوه ها با هیمالیا قابل مقایسه نیستند
[ترجمه ترگمان]این کوه ها با هیمالیا مقایسه نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maria's going trekking in the Himalayas this year.
[ترجمه گوگل]ماریا امسال به کوهنوردی در هیمالیا می رود
[ترجمه ترگمان]ماریا امسال برای پیاده روی به هیمالیا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To these lands below, the Himalayas are a seemingly endless source of water, fertilizer and much else besides.
[ترجمه گوگل]برای این سرزمین‌های زیر، هیمالیا منبعی بی‌پایان آب، کود و غیره است
[ترجمه ترگمان]برای این سرزمین ها در زیر، هیمالیا سرچشمه کمبود آب، کود شیمیایی و چیزهای دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Himalayas have proved an impassable barrier to terrestrial animals.
[ترجمه گوگل]هیمالیا به عنوان مانعی غیرقابل عبور برای حیوانات زمینی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]هیمالیا ثابت کرده است که سدی غیرقابل عبور برای حیوانات خاکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But deforestation in the Himalayas has played a key part.
[ترجمه گوگل]اما جنگل زدایی در هیمالیا نقش کلیدی ایفا کرده است
[ترجمه ترگمان]اما جنگل زدایی در هیمالیا نقشی کلیدی ایفا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sunrise over the Himalayas is a magnificent sight.
[ترجمه گوگل]طلوع خورشید بر فراز هیمالیا منظره ای باشکوه است
[ترجمه ترگمان]طلوع آفتاب بر فراز هیمالیا یک منظره باشکوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The introduction to this book said that the Himalayas have formed an impassable barrier in the distribution of Eastern wildlife.
[ترجمه گوگل]در مقدمه این کتاب آمده است که هیمالیا مانعی غیرقابل عبور در توزیع حیات وحش شرق شده است
[ترجمه ترگمان]مقدمه ای بر این کتاب می گوید که هیمالیا یک مانع غیرقابل عبور در توزیع حیات وحش شرقی ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Climbers see the Himalayas as the final frontier.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان هیمالیا را به عنوان آخرین مرز می بینند
[ترجمه ترگمان]climbers هیمالیا را مرز نهایی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But this isn't the foothills of the Himalayas.
[ترجمه گوگل]اما اینجا کوهپایه های هیمالیا نیست
[ترجمه ترگمان]اما این دامنه های کوه های هیمالیا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He plans to cross the Himalayas on foot.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد با پای پیاده از هیمالیا عبور کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد با پای پیاده از هیمالیا عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Three climbers died of exposure in the Himalayas this weekend.
[ترجمه گوگل]سه کوهنورد آخر این هفته بر اثر قرار گرفتن در معرض در هیمالیا جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]سه کوهنورد در این آخر هفته در کوه های هیمالیا فوت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She tackled the Himalayas at eighty-eight, occasionally allowing porters to carry her pick-a-back across impossible terrain.
[ترجمه گوگل]او در هشتاد و هشت با هیمالیا مقابله کرد و گهگاه به باربرها اجازه می‌داد تا پیک او را در زمین‌های غیرممکن حمل کنند
[ترجمه ترگمان]او در هشتاد و هشت سالگی به هیمالیا رسیدگی کرد و گهگاه به دربانان اجازه می دهد تا او را بر روی زمین غیر ممکن حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After hallucinating from oxygen deprivation in the Himalayas, Haver vowed to ski the Seven Summits.
[ترجمه گوگل]هاور پس از توهم ناشی از کمبود اکسیژن در هیمالیا، قول داد در هفت قله اسکی کند
[ترجمه ترگمان]پس از hallucinating از کمبود اکسیژن در هیمالیا، Haver قول داد که هفت قله را اسکی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mountain range between india and tibet

پیشنهاد کاربران

بپرس