highest

جمله های نمونه

1. my highest card is ten
بالاترین ورق من ده است.

2. the highest bidder
کسی که بیشترین قیمت را پیشنهاد می کند

3. the highest rank was that of the priests
کاهنان بالاترین طبقه بودند.

4. the highest ranking officer of the bank
بلندپایه ترین کارمند بانک

5. the highest salary in television history
بالاترین حقوق در تاریخ تلویزیون

6. the world's highest building
بلندترین ساختمان دنیا

7. damavand is the highest peak in the alborz mountains
دماوند بلندترین قله ی رشته کوه های البرز است.

8. he got the highest grade
او بالاترین نمره را گرفت.

9. news from the highest quarters
خبر واصله از بالاترین مراجع

10. one of his highest aspirations was to become an astronaut
یکی از بزرگترین آرزوهایش این بود که کیهان نورد بشود.

11. she had the highest score in our class
او در کلاس ما از همه بیشتر نمره آورد.

12. takhti got the highest crown in wrestling
تختی بالاترین جایزه ی (یا مقام) کشتی گیری را به دست آورد.

13. they demonstrated the highest qualities of athleticism
آنان عالی ترین خصایص ورزشکاری را ارائه دادند.

14. stock prices reached their highest point
قیمت سهام به بالاترین سطح خود رسید.

15. a man who incarnates our highest hopes
مردی که تجسمی از رفیع ترین امیدهای ما می باشد.

16. originality is one of his highest merits
ابتکار یکی از ارزشمندترین نیکویی های اوست.

17. the iffland ring, which is the highest accolade of the german theater
حلقه ی ایفلند که بالاترین جایزه ی تئاتر آلمان است

18. talented physicians who hire themselves out to the highest bidders
پزشکان حاذقی که برای هرکه بیشتر پول بدهد کار می کنند

19. when he was forty, the trajectory of his luck reached its highest point
وقتی که چهل ساله بود مسیر شانس او به اوج خود رسید.

تخصصی

[ریاضیات] بالاترین، عالی ترین، بلند ترین

پیشنهاد کاربران

بهترین بالا ترین مرتفع ترین عالی ترین با کیفیت ترین درجه یک
ترین
بالاترین، برترین، بهترین. . . .
😉
مرتفع ترین
بلندترین، برترین ( بَر )
برین ( صفتی برای بهشت )
بالاتر
بلند مرتبه ترین
top
عالی ترین . بلند ترین
Maximum
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس