high frequency

/ˈhaɪˈfriːkwənsi//haɪˈfriːkwənsi/

(امواج رادیویی بین 3 و 30 مگاهرتس) پر بسامد، دارای فرکانس با تکرار زیاد، امواج پر فرکانس، پربسامد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: high-frequency (adj.)
• : تعریف: a radio wave between three and thirty megahertz.

جمله های نمونه

1. You can't hear waves of such a high frequency.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید امواجی با چنین فرکانس بالایی را بشنوید
[ترجمه ترگمان]صدای امواج انقدر بلند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dolphins produce a high frequency sound.
[ترجمه گوگل]دلفین ها صدایی با فرکانس بالا تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]دلفین ها صدای فرکانس بالا تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because light waves have a high frequency, modulated light can carry signals of wide bandwidth.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که امواج نور فرکانس بالایی دارند، نور مدوله شده می تواند سیگنال هایی با پهنای باند وسیع را حمل کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که امواج نور فرکانس بالا دارند، نور مدوله شده می تواند سیگنال های پهنای باند عریض را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The high frequency of I as theme helps to maintain a sense of continuity and a coherent point of view.
[ترجمه گوگل]فرکانس بالای I به عنوان موضوع به حفظ حس تداوم و یک دیدگاه منسجم کمک می کند
[ترجمه ترگمان]فرکانس بالای I به عنوان تم به حفظ حس پیوستگی و یک نقطه نظر منسجم کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The high frequency of cases of diarrhoea is attributable to poor food hygiene.
[ترجمه گوگل]فراوانی بالای موارد اسهال ناشی از عدم رعایت بهداشت مواد غذایی است
[ترجمه ترگمان]فراوانی بالای موارد اسهال به بهداشت غذای ضعیف مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This high frequency of participation across a large number of sports is an important characteristic of sports participation.
[ترجمه گوگل]این فراوانی بالای مشارکت در تعداد زیادی از ورزش ها، یکی از ویژگی های مهم مشارکت ورزشی است
[ترجمه ترگمان]این تعداد زیاد مشارکت در بسیاری از ورزش ها مشخصه مهم مشارکت ورزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Very high frequency direction finding is an aid to navigation.
[ترجمه گوگل]یافتن جهت فرکانس بسیار بالا کمکی به ناوبری است
[ترجمه ترگمان]یافتن مسیر فرکانس بسیار بالا، کمک به جهت یابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the dominants have high frequency here with Calluna the most dominant, and Cladonia species are frequent.
[ترجمه گوگل]همه غالب‌ها در اینجا فراوانی بالایی دارند و Calluna غالب‌ترین آنهاست و گونه‌های Cladonia فراوان هستند
[ترجمه ترگمان]در اینجا همه the دارای فرکانس بالا با Calluna، most و Cladonia گونه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These high frequency radio programmes can be bounced off the ionosphere which at certain high frequencies acts like an electrically charged mirror.
[ترجمه گوگل]این برنامه‌های رادیویی با فرکانس بالا می‌توانند از یونوسفر که در فرکانس‌های بالا خاصی مانند یک آینه باردار الکتریکی عمل می‌کند، منعکس شوند
[ترجمه ترگمان]این برنامه های رادیویی فرکانس بالا را می توان از ionosphere استخراج کرد که در فرکانس های بالا مانند یک آینه بار الکتریکی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The high frequency vibrations were so highly favoured that an infinite amount of energy would be present in them.
[ترجمه گوگل]ارتعاشات فرکانس بالا به قدری مورد علاقه بودند که مقدار بی نهایت انرژی در آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ارتعاشات فرکانس بالا بسیار مورد توجه بود که مقدار بی نهایت انرژی در آن ها وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If we analyses the mostly contradiction of the high frequency power amplifier, we can find load characteristic curve and the salient features of it in any condition.
[ترجمه گوگل]اگر بیشتر تضاد تقویت کننده توان فرکانس بالا را تحلیل کنیم، می توانیم منحنی مشخصه بار و ویژگی های برجسته آن را در هر شرایطی پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر ما اغلب تناقض تقویت کننده قدرت فرکانس بالا را تجزیه و تحلیل کنیم، می توانیم منحنی مشخصه بار و ویژگی های برجسته آن را در هر شرایطی بیابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion High frequency ultrasound is of high diagnostic value in cubital and carpal tunnel syndrome.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری سونوگرافی با فرکانس بالا در سندرم تونل کوبیتال و کارپال ارزش تشخیصی بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فراصوت با فرکانس بالا، از ارزش تشخیصی بالا در syndrome تونل cubital و carpal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. High frequency Color Doppler ultrasound in the diagnosis of sebaceous cyst has an important value.
[ترجمه گوگل]سونوگرافی داپلر رنگی با فرکانس بالا در تشخیص کیست سباسه ارزش مهمی دارد
[ترجمه ترگمان]فراصوت با فرکانس بالا در تشخیص کیست دارای ارزش مهمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, digital camera, high frequency television, 3 G mobile, notebook, etc.
[ترجمه گوگل]مثلا دوربین دیجیتال، تلویزیون فرکانس بالا، موبایل 3G، نوت بوک و غیره
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دوربین دیجیتال، تلویزیون فرکانس بالا، موبایل ۳ G، نوت بوک و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To evaluate the effect of high frequency electrocautery ablation in the treatment of recurrent ingrown toenails.
[ترجمه گوگل]ارزیابی تأثیر فرسایش الکتروکوتر با فرکانس بالا در درمان ناخن های فرورفته عود کننده
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی تاثیر فرکانس بالا electrocautery در درمان ناخن پنجه های تکراری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] فرکانس بالا - بسامد - بالا[ اچ اف] عنوان اختصاص یافته از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال ( FCC) برای بسامدهای واقع در باند 3 تا 30 مگاهرتز که متناظر با امواج دکامتری با طول موج بین 10 تا100 متر است.
[زمین شناسی] بسامد زیاد، پربسامد، فرکانسهای رادیویی بین 3 تا 30 مگاهرتز

انگلیسی به انگلیسی

• range of radio frequencies between 3 and 30 megahertz

پیشنهاد کاربران

high frequency ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: بسامد بالا
تعریف: محدودۀ بسامدی بین 3 تا 30 مگاهرتز
پر کاربرد
For example: High frequency words
کلمات پر کاربرد
سرچینگ فور سیگنال

بپرس