heretic

/ˈherətɪk//ˈherətɪk/

معنی: مرتد، بدعت گذار، ملحد، رافضی، فاسد العقیده
معانی دیگر: وی ستود، کژآئین، کژکیش، زندیک (زندیق)، (مجازی) کیاگن، ناهماندیش، خلاف اندیش، دگراندیش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who maintains unorthodox religious opinions or beliefs, esp. a baptized Roman Catholic who dissents from official church doctrine.
مترادف: dissenter
متضاد: true believer
مشابه: apostate, atheist, freethinker, heathen, iconoclast, infidel, nonconformist, pagan, renegade, skeptic, unbeliever

- The Czech reformer Jan Hus was condemned as a heretic in 1415 and burned at the stake.
[ترجمه گوگل] اصلاح طلب چک، یان هوس در سال 1415 به عنوان یک بدعت گذار محکوم شد و در آتش سوزانده شد
[ترجمه ترگمان] یان هوس، اصلاح طلب اهل چک، به عنوان بدعتگذار محکوم به قتل شد و در آتش می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anyone who holds opinions or beliefs that challenge deeply established social, political, or religious views.
مترادف: dissenter, renegade
متضاد: true believer
مشابه: nonconformist, recreant, unbeliever

- For her pacifism during the war, she was considered a heretic.
[ترجمه گوگل] به خاطر صلح طلبی اش در طول جنگ، او را بدعت گذار می دانستند
[ترجمه ترگمان] برای pacifism در طول جنگ، او را بدعتگذار در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was considered a heretic and was ridiculed and ostracized for his ideas.
[ترجمه گوگل]او را بدعت گذار می دانستند و به خاطر عقایدش مورد تمسخر و طرد قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مرتد به شمار می آمد و به خاطر عقاید خود مورد تمسخر و تمسخر قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cranmer was put to death as a heretic.
[ترجمه گوگل]کرانمر به عنوان یک بدعت گذار به قتل رسید
[ترجمه ترگمان]کرنمر را بدعتگذار اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He also did business with another heretic, Sir John Cheyne of Beckford, but no suspicion ever fell upon himself.
[ترجمه گوگل]او همچنین با یک بدعت گذار دیگر، سر جان چین از بکفورد، تجارت کرد، اما هیچ ظنی بر او وارد نشد
[ترجمه ترگمان]او همچنین با یک کافر دیگر، سر جان Cheyne از Beckford تجارت می کرد، اما هیچ سو ظن نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ali censures the heretic with a playful stare.
[ترجمه گوگل]علی با نگاهی بازیگوش بدعت گذار را سرزنش می کند
[ترجمه ترگمان]علی با نگاه شیطنت آمیزی به بدعت بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Joan of Arc was condemned as a heretic and burned at the stake.
[ترجمه گوگل]ژان آرک به عنوان یک بدعت گذار محکوم شد و در آتش سوزانده شد
[ترجمه ترگمان]ژاندارک به عنوان بدعتگذار محکوم شد و طعمه آتش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does the heretic suddenly fear the flames of academic oblivion?
[ترجمه گوگل]آیا بدعت گذار ناگهان از شعله های فراموشی تحصیلی می ترسد؟
[ترجمه ترگمان]آیا the ناگهان از شعله های فراموشی علمی می ترسند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has been called a fascist, a heretic and shenjingbing, a lunatic.
[ترجمه گوگل]او را فاشیست، بدعت گذار و شنجینگ، دیوانه نامیده اند
[ترجمه ترگمان]او یک فاشیست، کافر و shenjingbing، یک دیوانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Origen was later considered to be a heretic for some of the teachings that he came up with--for example he taught that even Satan could be converted in the end.
[ترجمه گوگل]اوریجن بعداً به دلیل برخی از آموزه‌هایی که ارائه کرد، بدعت‌گذار در نظر گرفته شد - برای مثال او تعلیم داد که حتی شیطان نیز می‌تواند در نهایت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]اوریجن بعدها به عنوان یک مرتد برای برخی از آموزه های دینی مورد استفاده قرار گرفت - - برای مثال او یاد داد که حتی شیطان نیز می تواند به آخر تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That's a Netherlander privateer. You're a heretic Dutchman. You're pirates. God have mercy on you!
[ترجمه گوگل]این یک خصوصی هلندی است تو یه هلندی بدعت گذار هستی تو دزدان دریایی خدا به شما رحم کند!
[ترجمه ترگمان]این خطر رویارویی با دزدان دریایی است تو یک هلندی heretic شما دزدان دریایی هستید خدا به تو رحم کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We do not destroy the heretic because he resists us.
[ترجمه گوگل]ما بدعت گذار را نابود نمی کنیم زیرا او در برابر ما مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]ما the را نابود نمی کنیم چون او با ما مقابله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The so - called heretic was sent to the gallows.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح بدعت گذار به چوبه دار فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح بدعتگذار، را به چوبه دار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through describing the heretic which its forming reasons and developing process are presented to the readers.
[ترجمه گوگل]از طریق توصیف بدعت که دلایل شکل گیری و روند توسعه آن به خوانندگان ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]از طریق توصیف the که دلایل شکل گیری و توسعه آن به خوانندگان ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nestorianism, the heretic sect of the Christianity, having been persecuted in the Byzantine Empire, was spread into Persia and the Central Asia, and further into China.
[ترجمه گوگل]نستوریانیسم، فرقه بدعتگذار مسیحیت، که در امپراتوری بیزانس مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، در ایران و آسیای مرکزی و بیشتر در چین گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]Nestorianism، فرقه مرتد مسیحیت، که در امپراطوری روم شرقی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، به ایران و آسیای مرکزی نفوذ کرد و بیشتر به چین نفوذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By makers of Kult : Heretic Kingdoms ( 74 % at Gamerankings ).
[ترجمه گوگل]توسط سازندگان Kult: Heretic Kingdoms (74٪ در Gamerankings)
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیرندگان of: Heretic پادشاهی (۷۴ % در Gamerankings)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرتد (اسم)
abjurer, apostate, renegade, heretic, abjuror, dissident, pervert, tergiversator

بدعت گذار (اسم)
heretic, miscreant, innovator

ملحد (اسم)
heretic, misbeliever

رافضی (صفت)
heretic, miscreant

فاسد العقیده (صفت)
heretic

انگلیسی به انگلیسی

• one who espouses unorthodox religious doctrines; radical, one who holds beliefs or ideas which are in opposition to established views
a heretic is a person whose beliefs seriously disagree with the principles of the particular religion they belong to.
a heretic is a person whose beliefs are generally thought to be wrong.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : heresy / heretic
✅️ صفت ( adjective ) : heretical
✅️ قید ( adverb ) : heretically
1 -
someone who has beliefs that are against the principles of a particular religion
مرتد به عقاید دینی، زندیق، مخالف اصول و احکام دینی
They learned how Catholics persecuted heretics in the Middle Ages
...
[مشاهده متن کامل]

In 1415 ( 31 years after his death ) , Wycliffe was declared a heretic. Over a period of 12 years, Wycliffe’s books were burned, and then so was his exhumed body
2 -
someone who has an opinion that is opposite to or against the official or popular opinion
کسی که مخالف یا مقابل نظرات و عقاید رسمی و عمومی است
He complained that anyone who challenges an assumption about global warming gets branded a heretic
When he began to enunciate his views, Friedman was largely considered a heretic

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/heretic
زندیق ( مرتد )
مرتد
بدعت گذار
ʾhlmwg MP/ahlamōg/ n
MP ʾhlmwgʾn pl
به علت وجود این کلمه در رمان ها و داستان ها میتوان آن را ( منافق ) هم معنا کرد.

بپرس