henchmen


معنی: ملتزمین

مترادف ها

ملتزمین (اسم)
escort, suite, attendance, retinue, henchmen, cortege, disciples, followers

پیشنهاد کاربران

مرید، هوادار، طرفدار
سرسپردگان
دسته چماقدار
دار و دسته، حواریون ( اصطلاحا، یاران صمیمی، نه حواریونِ عیسی ع )
تبهکاران
Ceiminals

بپرس