heat up

/hit ʌp//hiːt ʌp/

کم کم گرم شدن یا کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to make or become warm or hot.

- I heated up the cold coffee.
[ترجمه گوگل] قهوه سرد را گرم کردم
[ترجمه ترگمان] قهوه سرد را گرم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The room heated up.
[ترجمه گوگل] اتاق گرم شد
[ترجمه ترگمان] اتاق گرم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The big room will not heat up easily.
[ترجمه بابک] اتاق بزرگ ( ه ) به سختی گرم می شود
|
[ترجمه فاطمه] این اتاق بزرگ آسان گرم نخواهد شد
|
[ترجمه گوگل]اتاق بزرگ به راحتی گرم نمی شود
[ترجمه ترگمان]اتاق بزرگ به آسانی گرم نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just heat up the food in the microwave.
[ترجمه بابک] به جز غذا، چیز دیگری دیگری را بوسیله اجاق مایکروویو، گرم نکن
|
[ترجمه گوگل]فقط غذا را در مایکروویو گرم کنید
[ترجمه ترگمان]فقط غذا رو تو مایکروویو آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shall I heat up some soup for lunch?
[ترجمه گوگل]برای ناهار کمی سوپ گرم کنم؟
[ترجمه ترگمان]ناهار را برای ناهار گرم کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The office will soon heat up.
[ترجمه بابک] الآن دفتر گرم می شود.
|
[ترجمه گوگل]دفتر به زودی گرم می شود
[ترجمه ترگمان]دفتر به زودی گرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stove takes a while to heat up.
[ترجمه بابک] یک کم طول می کشد تا اجاق گرم شود
|
[ترجمه گوگل]اجاق گاز کمی طول می کشد تا گرم شود
[ترجمه ترگمان]اجاق مدتی طول می کشد تا گرم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Halogen hobs heat up and cool down much more quickly than normal electric hobs.
[ترجمه گوگل]اجاق‌های هالوژن خیلی سریع‌تر از اجاق‌های برقی معمولی گرم و سرد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]گرما به سرعت بالا می رود و خیلی سریع تر از hobs معمولی برق به پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Switch on the oven and let it heat up.
[ترجمه گوگل]فر را روشن کنید و بگذارید گرم شود
[ترجمه ترگمان]اجاق را خاموش کنید و بگذارید گرم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hall will soon heat up once the crowd arrive.
[ترجمه گوگل]با آمدن جمعیت سالن به زودی گرم می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی جمعیت برسند، تالار به زودی گرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They heat up the food in a microwave oven.
[ترجمه گوگل]آنها غذا را در اجاق مایکروویو گرم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مواد غذایی را در یک اجاق مایکروویو گرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The oven takes a while to heat up.
[ترجمه Binamonishan] یه کمی طول میکشه تا فر گرم بشه!
|
[ترجمه گوگل]فر کمی طول می کشد تا گرم شود
[ترجمه ترگمان]فر یک مدتی طول می کشد تا گرم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On a microwave tower, your dental fillings may heat up like kernels of popcorn.
[ترجمه گوگل]در یک برج مایکروویو، پرکردگی های دندان شما ممکن است مانند دانه های ذرت بوداده گرم شود
[ترجمه ترگمان]تو یه برج مایکروویو، dental ممکنه مثل این باشه که در kernels ذرت بو ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Turn the heat up high.
[ترجمه گوگل]حرارت را زیاد کنید
[ترجمه ترگمان] هوا رو زیاد کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But first we had to heat up the tyre in the oven we'd built on purpose to do this.
[ترجمه گوگل]اما ابتدا مجبور شدیم لاستیک را در فری که از عمد ساخته بودیم گرم کنیم تا این کار را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]اما اول مجبور شدیم لاستیک پنچر را بالا ببریم تا این کار را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Would you mind turning the heat up?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید گرما را افزایش دهید؟
[ترجمه ترگمان]میشه ترموستات رو روشن کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Heat :گرم کردن - داغ کردن
Up :بالا
وقتی بین دو گروه اختلاف پیش می آید داغ می کنند و عرصه به آنها تنگ میشه .
1_داغ شدن، داغ کردن 2_سخت تر شدن_شدید شدن_بالا رفتن. . مکالمه شون داره به جروبحث کشیده میشه!. . در مرحله حذفی رقابت ها سخت تر میشه! 3_عصبانی کردن. . . قصد نداشتم شما رو عصبانی کنم I didn't mean to heat you up
شیوع پیدا کرد، همه گیر شد، منتشر شد
بدتر شدن شرایط
وخیم تر شدن اوضاع
بالا گرفتن کار و شرایط
گرم کردن ( غذا و . . . )

بپرس