headstand

/ˈhedstand//ˈhedstand/

بالانس (زدن)، روی سر ایستادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of balancing upside down on one's head with the body vertical and usu. supported by the hands and arms.

جمله های نمونه

1. So I tried a headstand during rehearsal.
[ترجمه گوگل]بنابراین در حین تمرین یک پایه سر را امتحان کردم
[ترجمه ترگمان] واسه همین موقع تمرین یه headstand رو امتحان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can you do a headstand ?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک هد استند انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی \"headstand\" رو انجام بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The headstand wire drawn machine is a suitable equipment for the production of heavy coil bearing steel wire for high speed cold heading.
[ترجمه گوگل]دستگاه سیم کشی هدستند وسیله ای مناسب برای تولید سیم فولادی بلبرینگ سیم پیچ سنگین برای هدینگ سرد با سرعت بالا می باشد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه دارای یک دستگاه مناسب برای تولید سیم پیچ سنگین فولادی با استفاده از سیم فولادی با سرعت بالا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fortunately, disorientation in Headstand subsides fairly quickly. With regular practice, you can begin to experience the benefits which led the yogis to call Sirsasana the "King of Asanas. "
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، سرگردانی در Headstand نسبتاً به سرعت فروکش می کند با تمرین منظم، می‌توانید مزایایی را تجربه کنید که باعث شد یوگی‌ها سیرساسانا را «پادشاه آساناها» خطاب کنند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، آشفتگی در headstand تقریبا به سرعت کاهش یافته است با تمرین منظم می توانید مزایایی را که منجر به \"پادشاه of\" می شود را تجربه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before my accident, I could easily do a headstand .
[ترجمه گوگل]قبل از تصادف، من به راحتی می توانستم یک هد استند انجام دهم
[ترجمه ترگمان]قبل از تصادف، من به راحتی می تونم یه کار احمقانه انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When you find your line in Headstand, it's a beautiful thing.
[ترجمه گوگل]وقتی خط خود را در Headstand پیدا کنید، چیز زیبایی است
[ترجمه ترگمان]وقتی line را در Headstand پیدا کنی، چیز قشنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The headstand causes an increase in circulation to the brain, which stimulates the brain's nerve cells.
[ترجمه گوگل]پایه سر باعث افزایش گردش خون در مغز می شود که سلول های عصبی مغز را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]The باعث افزایش گردش خون مغز می شود که سلول های عصبی مغز را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The headstand: It's one of the most challenging and beneficial asanas.
[ترجمه گوگل]پایه سر: یکی از چالش برانگیزترین و مفیدترین آساناها است
[ترجمه ترگمان]The: این یکی از چالش برانگیزترین و beneficial asanas است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even if you already feel accomplished in Headstand, you can learn a lot from going back to the foundations of the pose.
[ترجمه گوگل]حتی اگر از قبل در Headstand احساس می کنید که به موفقیت رسیده اید، می توانید از بازگشت به پایه های ژست چیزهای زیادی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شما قبلا در headstand احساس موفقیت کردید، می توانید چیزهای زیادی را از بازگشت به مبانی ژست یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Build up your time in Headstand (first to five minutes, later to 15 minutes or more), but don't be ruled by the clock.
[ترجمه گوگل]زمان خود را در Headstand افزایش دهید (اول تا پنج دقیقه، بعداً به 15 دقیقه یا بیشتر)، اما ساعت بر شما نظارت نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]زمان خود را در headstand (اول تا ۵ دقیقه، دیرتر به ۱۵ دقیقه یا بیشتر)ایجاد کنید، اما توسط ساعت اداره نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Love me not, headstand!
[ترجمه گوگل]عاشق من نباش، سرپا!
[ترجمه ترگمان]! \"منو دوست داشته باش\" headstand
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One night Helen Duhon and Katherine decided to see who could hold a headstand the longest.
[ترجمه گوگل]یک شب هلن دوهون و کاترین تصمیم گرفتند ببینند چه کسی می‌تواند طولانی‌ترین پایه را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]یه شب \"هلن Duhon\" و \"کاترین\" تصمیم گرفتن که چه کسی رو بیشتر از همه نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Black admitted that he was unable to do a headstand.
[ترجمه گوگل]بلک اعتراف کرد که قادر به ایستادن روی سر نیست
[ترجمه ترگمان]به لک اعتراف کرد که قادر به انجام این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of the more advanced yoga poses, the supported headstand, also can be used to calm the brain and relieve stress.
[ترجمه گوگل]یکی از ژست‌های پیشرفته‌تر یوگا، پایه پشتی، می‌تواند برای آرام کردن مغز و کاهش استرس استفاده شود
[ترجمه ترگمان]یکی از حالت های پیشرفته تر یوگا، حالت های پشتیبانی شده، نیز می تواند برای آرام کردن مغز و تسکین استرس به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of balancing the body on the hands and head with the legs extended in the air
if you do a headstand, you balance upside down with your head and your hands on the ground and your legs up in the air.

پیشنهاد کاربران

( یوگا )
وضعیت های اندامی ( آسانا ) ایستادن روی سر
مانند وضعیت شیرشاسانا
پایه

بپرس