head back


معنی: مسدود کردن

مترادف ها

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple

پیشنهاد کاربران

double back = دوباره برگشتن ( بخاطر خطرناک بودن مثل خطرناک بودن جاده یا پلییس دنبال یه دزد باشه و دزده بگه باید برگردیم )
head back =برگشتن ( کنایه از سر زدن به جایی مثلا شما میگید اول ناهارم رو بخورم دوباره برگردم اداره )
...
[مشاهده متن کامل]

back=move backwards = کلی تره معنیش معنای حرکت به عقب باشد. به عنوان مثال، ممکن است از یک پیاده رو عقب نشینی کنید یا از یک صخره عقب نشینی کنید. همچنین می تواند به معنای بازگشت به مکان یا حالت قبلی باشد. به عنوان مثال، ممکن است به خانه خود پس از پیاده روی برگردید، یا به شغل قدیمی خود پس از چند سال برگردید.

برگشتن به سویِ ( جایی که قبلا بوده اید )
مستقیم به سراغ چیزی رفتن ( در واقع برگشتن ) که قبلا توش بودی یا در اون فعالیت داشتی
برگشتن
ماسک
برگشتن به سمتِ
سرچرخاندن به سوی چیزی

بپرس