hazel

/ˈheɪzl̩//ˈheɪzl̩/

معنی: درخت فندق، چوب فندق، رنگ فندقی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) درخت فندق (جنس corylus از خانواده ی birch)، رجوع شود به: hazelnut، چوب درخت فندق، (رنگ) فندقی، قهوه ای مایل به سرخ، وابسته به درخت گردو یا چوب آن، اسم خاص مونث

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various shrubs or small trees, many of which bear edible nuts.

- They planted these hazels last year.
[ترجمه گوگل] سال گذشته این فندق ها را کاشتند
[ترجمه ترگمان] آن ها سال گذشته این hazels را کار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the wood or nut of such a shrub or tree.

- Our garden furniture is made of hazel.
[ترجمه گوگل] مبلمان باغ ما از فندقی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] مبلمان باغ ما از فندق ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a yellowish or greenish brown color.

- Hazel is the color of her eyes.
[ترجمه گوگل] فندقی رنگ چشمانش است
[ترجمه ترگمان] هیزل، رنگ چشمانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or made from the hazel.

- I have a beautiful box made of hazel and oak woods.
[ترجمه گوگل] من یک جعبه زیبا از چوب فندق و بلوط دارم
[ترجمه ترگمان] من یک جعبه زیبا از چوب فندق و چوب بلوط دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to the color hazel.

- My eyes are brown, but my sister's are hazel.
[ترجمه الی کریمی] چشمانم قهوه ای هستن اما مال خواهرم عسلی اند.
|
[ترجمه گندم] چشم های من قهوه ای هستند اما برای خواهرم فندقی
|
[ترجمه گوگل] چشمان من قهوه ای است اما چشمان خواهرم فندقی است
[ترجمه ترگمان] چشمانم قهوه ای هستند، اما رنگ خواهرم عسلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She has brown hair, hazel eyes and a fresh complexion.
[ترجمه گوگل]او موهای قهوه ای، چشمان فندقی و چهره ای تازه دارد
[ترجمه ترگمان]موهای قهوه ای، چشم های فندقی و چهره تازه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'What?' asked Hazel, with a touch of irritation.
[ترجمه گوگل]'چی؟' هیزل با کمی عصبانیت پرسید
[ترجمه ترگمان]چی؟ و از هیزل پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her large hazel eyes bubbled with enthusiasm, but already there were the first crinkles of maturity appearing at their downcast corners.
[ترجمه گوگل]چشمان فندقی درشت او از شور و شوق می جوشیدند، اما از قبل اولین چین و چروک های بلوغ در گوشه های فرورفته آنها ظاهر می شد
[ترجمه ترگمان]چشم های عسلی درشتش با شور و شوق می جوشید، اما در همان لحظه نخستین نشانه های بلوغ در گوشه their پدیدار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has a pale complexion and hazel eyes.
[ترجمه گوگل]او رنگ پریده و چشمان فندقی دارد
[ترجمه ترگمان]چهره رنگ پریده و چشم های فندقی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hazel did not care for the look of the trees.
[ترجمه گوگل]هازل به ظاهر درختان اهمیتی نمی داد
[ترجمه ترگمان]هیزل به نظر درخت ها توجهی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hazel squatted on his haunches and stared at the orderly forest of small, glaucous trees with their columns of black-and-white bloom.
[ترجمه گوگل]هیزل روی پاچه هایش چمباتمه زده بود و به جنگل منظم درختان کوچک و آبی با ستون های شکوفه سیاه و سفیدشان خیره شد
[ترجمه ترگمان]فندقی رنگش روی پاهایش چمباتمه زده بود و به جنگل کوچک سبز و سبز با ستون هایی از شکوفه سفید و سفید خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The messenger departed in search of witch hazel for his neck, leaving Blondel even more despondent than before.
[ترجمه گوگل]قاصد به دنبال فندق جادوگر برای گردن او رفت و بلوندل را حتی بیشتر از قبل ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]قاصد از اتاق بیرون رفت و در جستجوی رنگ عسلی برای گردن خود رها شد و از پیش حتی بیش از پیش اندوهگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Grief does not change you, Hazel. It reveals you. John Green
[ترجمه گوگل]غم تو را تغییر نمی دهد، هیزل شما را آشکار می کند جان گرین
[ترجمه ترگمان]اندوه تو را تغییر نمی دهد، فندقی این را آشکار می کند جان گرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Washing her clothes was no simple matter with Hazel there.
[ترجمه گوگل]شستن لباس هایش برای هیزل کار ساده ای نبود
[ترجمه ترگمان]شستن لباس ها برایش آسان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hazel knew whenever Muriel drew a deep breath.
[ترجمه گوگل]هیزل می‌دانست هر زمان که موریل نفس عمیقی می‌کشید
[ترجمه ترگمان]هیزل، هر وقت \"میوریل\" یه نفس عمیق می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hazel covered the distance down the slope in a few seconds.
[ترجمه گوگل]هیزل مسافت پایین شیب را در چند ثانیه طی کرد
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ثانیه، هیزل، مسافت کمی را طی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hazel and his companions had been on the jump for nearly two days.
[ترجمه گوگل]هیزل و همراهانش نزدیک به دو روز در پرش بودند
[ترجمه ترگمان]هیزل و همراهانش بیش از دو روز از جا پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Freshly cut hazel can throw out branches 3m long in a season.
[ترجمه گوگل]فندق تازه بریده شده می تواند شاخه هایی به طول 3 متر را در یک فصل بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]فندق می شکند و می تواند شاخه ها را در یک فصل ۳ متر پرتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the How to series, Hazel Richardson traces the development of scientific ideas and their applications.
[ترجمه گوگل]هازل ریچاردسون در سری How to توسعه ایده های علمی و کاربردهای آنها را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]Hazel ریچاردسون در چگونگی مجموعه ای از ایده ها، توسعه ایده های علمی و کاربردهای آن ها را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Big, hazel eyes and cold, blue ones.
[ترجمه گوگل]چشم های درشت و فندقی و چشم های سرد و آبی
[ترجمه ترگمان]چشم های بزرگ، چشم های فندقی و چشم های آبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخت فندق (اسم)
filbert, hazel

چوب فندق (اسم)
hazel

رنگ فندقی (صفت)
hazel

انگلیسی به انگلیسی

• small tree or shrub; hazelnut, edible nut of this tree; golden-brown color
a hazel is a small tree which has edible nuts.
hazel eyes are greenish-brown.

پیشنهاد کاربران

رنگ چشم" میشی " گفته میشه بش تو فارسی
Hi, I'm Hazel from England. I've always been looking for the meaning of my name, which I found today
Hazel eyes نوعی رنگ چشم است که قهوه ای و سبز و گاهی طلایی به نظر می رسد
قهوه ای مایل به زرد و دارای رنگدانه های سبز یا خاکستری، سبز و قهوه ای

بپرس