has been

/həzˈbɪn//həzbiːn/

معنی: بوده، بوده است
معانی دیگر: (عامیانه - شخص یا چیزی که سابقا متداول یا موثر بوده است ولی نه اکنون) دیروزین، از کارافتاده، آدم از دور خارج شده، سابقا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is no longer capable of, effective at, or valued for something he or she once did well.

- He hadn't published a song for years and was convinced he had become a has-been as a songwriter.
[ترجمه گوگل] او سال ها بود که آهنگی منتشر نکرده بود و متقاعد شده بود که به عنوان یک ترانه سرا تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان] او سال ها بود که یک آهنگ منتشر نکرده بود و متقاعد شده بود که او به عنوان یک شاعر شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بوده (فعل کمکی)
has been

بوده است (فعل کمکی)
has been

انگلیسی به انگلیسی

• a has-been is a person who used to be important or successful, but is not now; an informal word.

پیشنهاد کاربران

The devices aren t widely used. Because there hasn t been a lot of money funneled into their development yet
از دستگاه ها به طور گسترده استفاده نمی شود، چون تا الان پول زیادی برای توسعه آن ها صرف نشده است
سابقا مشهور
قرار گرفته است، بوده است
بوده است - کرده است [کلاً به این شکل ترجمه میشه. یک ( ه‍ ) به علاوه ی ( است ) میاد]
مثال :
Take look at this severe case of bedsore
That’s just neglect. They are lying about the timeline because those are several months old. Obviously no one has been properly taking care of this poor old lady.
...
[مشاهده متن کامل]

این فقط غفلت است آنها در مورد جدول زمانی دروغ می گویند زیرا آن چند ماه عمر دارد. واضح است که هیچ کس به درستی از این پیرزن بیچاره مراقبت نکرده است.

به فنا رفته، مرده، has been یعنی بوده و منظور از بوده همون قبلا زنده بوده است
has - been
noun / informal/ disapproving
a person who in the past was famous, important, admired, or good at something, but is no longer any of these
اسم، غیر رسمی، ناپسند
شخصی که در گذشته مشهور، مهم، تحسین شده یا در چیزی خوب بوده، اما اکنون دیگر هیچ کدام از این ویژگی ها را ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مهره سوخته، از کار افتاده
1. He used to be famous, but now he's a has - been.
2. After years of inactivity, the once booming business has become a has - been in its industry.
3. Some people feared that he was becoming a has - been, but he proved them wrong by releasing a critically - acclaimed album.
4. She was once a rising star, but her career stalled and she's now considered a has - been.
5. The restaurant was once the talk of the town, but now it's a has - been with little to no customers.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/has-been
اُمّل - از رده خارج شده
سلام . . . . has been که شما می خواهید فکر کنم برای present perfect passive باشد که به منعنای بوده است و توسط یکی انجام شده عملش
بوده است
آدم از دور خارج شده
معنی has ben و have been را میخواهم به تنهایی و استفاده شده در جمله کوتاه میخواهم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس