harpist

/ˈhɑːrˌpɪst//ˈhɑːpɪst/

معنی: چنگزن
معانی دیگر: نوازنده ی چنگ، چنگ نواز، چنگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who plays a harp.

جمله های نمونه

1. As principal harpist here for the past 30 years, Harris has established herself as a leading musician.
[ترجمه گوگل]هریس به عنوان نوازنده اصلی چنگ در 30 سال گذشته، خود را به عنوان یک نوازنده برجسته تثبیت کرده است
[ترجمه ترگمان]هریس در طول ۳۰ سال گذشته خود را به عنوان یک موسیقی دان پیشتاز معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, the harpist fairy was scared stiff and stood there.
[ترجمه گوگل]با این حال، پری نوازنده سخت ترسید و آنجا ایستاد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، جن خانگی از ترس ترسیده بود و آنجا ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Harpist? My friend Marjorie is playing the steel drums.
[ترجمه گوگل]نوازنده چنگ؟ دوست من مارجوری در حال نواختن درام فولادی است
[ترجمه ترگمان]harpist \"؟\" دوست من، \"Marjorie\" داره طبل steel میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Red Capriccio Blue Sonata Harpist Rococo.
[ترجمه گوگل]روکوکو نوازنده هارپیست سونات آبی قرمز کاپریچیو
[ترجمه ترگمان]قطعه Red آبی Capriccio: روکوکو:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The harpist is sitting there in rags.
[ترجمه گوگل]نوازنده چنگ در آنجا نشسته است
[ترجمه ترگمان]The در لباس پاره پاره نشسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The harpist brought on two chairs to perform on.
[ترجمه گوگل]نوازنده چنگ دو صندلی برای اجرا آورد
[ترجمه ترگمان]The دو صندلی برای اجرا گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But now bring me a harpist.
[ترجمه گوگل]اما حالا برای من یک نوازنده چنگ بیاور
[ترجمه ترگمان] ولی حالا برام یه \"harpist\" بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And first, I want a harpist, and then a string quartet.
[ترجمه گوگل]و اول، من یک نوازنده چنگ و سپس یک کوارتت زهی می خواهم
[ترجمه ترگمان]، و اول، من یه \"harpist\" میخوام و بعدش یه گروه موسیقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has built up an enviable reputation as a harpist.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوازنده چنگ شهرت رشک برانگیزی پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]او شهرت enviable را به عنوان یک harpist بنا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Patrons order from the regular menu, with lunchtime entertainment provided by harpist Patricia Harris.
[ترجمه گوگل]مشتریان از منوی معمولی سفارش می‌دهند، همراه با سرگرمی‌های ناهار که توسط پاتریشیا هریس، نوازنده چنگ ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]سفارش Patrons از منوی منظم، با سرگرمی ناهار که توسط harpist هار یس تهیه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is particularly fond of her great-grandmother (Denise Grey), a famous harpist to whom she likes to confide all her little secrets.
[ترجمه گوگل]او به خصوص به مادربزرگش (دنیس گری)، نوازنده معروف چنگ که دوست دارد تمام اسرار کوچک خود را به او محول کند، علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]او به ویژه به مادر بزرگ او (دنیس گری)علاقه خاصی دارد که او دوست دارد تمام رازهای کوچکش را با او در میان بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The more mellifluous the singer, the more dexterous the harpist, the more mates he attracts.
[ترجمه گوگل]هر چه خواننده دلپذیرتر، نوازنده چنگ ماهرتر، جفت های بیشتری جذب می کند
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر به این خواننده mellifluous، the، the، the که جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چنگزن (اسم)
harpist

انگلیسی به انگلیسی

• one who plays the harp
a harpist is a person who plays the harp.

پیشنهاد کاربران

بپرس