hard labour

/ˈhɑːrdˈleɪˌbɑːwr//hɑːdˈleɪbə/

معنی: اعمال شاقه
معانی دیگر: کارهای سخت

جمله های نمونه

1. He forced his thralls into hard labour.
[ترجمه گوگل]او هیجانات خود را مجبور به کار سخت کرد
[ترجمه ترگمان]He را به زحمت واداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was sentenced to ten years' hard labour.
[ترجمه گوگل]او به ده سال کار شاقه محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او به ده سال کار سخت محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her palms were excoriated by the hard labour of shoveling.
[ترجمه گوگل]کف دست هایش در اثر کار سخت بیل زدن به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]کف دست هایش را با تلاش و زحمت زیاد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sentence of the court was twelve years' hard labour, to be served in a British prison.
[ترجمه گوگل]حکم دادگاه دوازده سال کار شاقه بود که در زندان بریتانیا اجرا می شد
[ترجمه ترگمان]حکم دادگاه دوازده سال کار سخت بود که در زندان بریتانیا به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The judge sentenced him to do hard labour.
[ترجمه گوگل]قاضی او را به اعمال شاقه محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی او را به اعمال شاقه محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the hard labour for criminals which replaced judicial execution was so appalling that it was in effect a living death.
[ترجمه گوگل]اما کار سخت جنایتکاران که جایگزین اعدام قضایی شد آنقدر وحشتناک بود که در واقع یک مرگ زنده بود
[ترجمه ترگمان]اما کار سخت برای جنایتکاران که جای اعدام قضایی را گرفته بود، چنان مهیب بود که در واقع مرگ زنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And hard labour . . . the railway navvies remembered by a rock band.
[ترجمه گوگل]و کار سخت نیروی دریایی راه آهن توسط یک گروه راک به یادگار مانده است
[ترجمه ترگمان]و تلاش سخت راه آهن توسط یک گروه راک به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was given six months' hard labour after he refused on principle to pay the fine.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه اصولاً از پرداخت جریمه امتناع کرد به او شش ماه کار شاقه داده شد
[ترجمه ترگمان]او شش ماه پس از اینکه از اصول پرداخت جریمه امتناع کرد، کار سختی به او داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This meant having to work in hard labour, alongside her husband and possibly children, in order to support her family.
[ترجمه گوگل]این به این معنی بود که باید در کنار شوهر و احتمالاً فرزندانش به کار سخت بپردازد تا بتواند خانواده اش را تامین کند
[ترجمه ترگمان]این به معنای نیاز به کار سخت در کنار همسر و احتمالا کودکان، به منظور حمایت از خانواده اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The relentless grind of hard labour and ill-health had taken its toll on Booth.
[ترجمه گوگل]سختی بی امان کار سخت و بیماری ناخوشایند بر بوث اثر گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]فشار بی وقفه تلاش سخت و سلامت خود را به بوث منتقل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, an extra month's hard labour made good the loss.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک ماه کار سخت اضافی این ضرر را جبران کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک ماه کار سخت و طاقت فرسا باعث از بین رفتن ضرر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She would have been doing hard labour in prison.
[ترجمه گوگل]او در زندان کار سختی انجام می داد
[ترجمه ترگمان]او در زندان کار سختی انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Old age disabled him for hard labour.
[ترجمه گوگل]کهولت سن او را برای کارهای سخت ناتوان کرد
[ترجمه ترگمان]پیری او را برای کار سخت ناتوان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I certainly wasn't doing hard labour.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً کار سختی انجام نمی دادم
[ترجمه ترگمان]مطمئنا کار سختی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were always eating richly and knew neither hard labour nor sorrow.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه غنی می‌خوردند و نه کار سخت را می‌شناختند و نه غم
[ترجمه ترگمان]همیشه با شور و شوق مشغول خوردن بودند و نه از کار سخت و نه غم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعمال شاقه (اسم)
hard labor, peonage, hard labour

انگلیسی به انگلیسی

• hard labour is hard physical work which people have to do as punishment for a crime.

پیشنهاد کاربران

بپرس