harassed


معنی: مضطرب، خسته

جمله های نمونه

1. The villagers were harassed by the bandits.
[ترجمه گوگل]روستاییان توسط راهزنان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روستاییان توسط راهزنان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She claims she has been sexually harassed at work.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که در محل کار مورد آزار جنسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که از نظر جنسی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Having worked for a whole day,the secretary looked harassed.
[ترجمه گوگل]منشی که یک روز کامل کار کرده بود، آزار دیده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]منشی که یک روز تمام کار کرده بود، به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has complained of being harassed by the police.
[ترجمه گوگل]او از آزار و اذیت پلیس شکایت کرده است
[ترجمه ترگمان]او از اینکه توسط پلیس مورد آزار و اذیت قرار گرفته است شکایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you're sexually harassed, you ought to do something about it.
[ترجمه گوگل]اگر مورد آزار جنسی قرار می گیرید، باید کاری در مورد آن انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر از نظر جنسی مورد آزار جنسی قرار بگیرید، باید کاری در این مورد انجام بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was very harassed after separating from him.
[ترجمه گوگل]او پس از جدایی از او بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پس از جدا شدن از او، از او جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A woman reporter complained one of them sexually harassed her in the locker room.
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار زن شکایت کرد که یکی از آنها در رختکن او را مورد آزار جنسی قرار داده است
[ترجمه ترگمان]یه خبرنگار از اونا شکایت می کرد که یکی از اونا تو رخت کن اذیتش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This morning, looking harassed and drawn, Lewis tendered his resignation.
[ترجمه گوگل]امروز صبح، لوئیس که آزار دیده و کشیده به نظر می رسید، استعفای خود را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]صبح امروز، لو یس که به ستوه آمده و کشیده بود، استعفای خود را تقدیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Political dissidents complained of being harassed by the police.
[ترجمه گوگل]مخالفان سیاسی از آزار و اذیت پلیس شکایت کردند
[ترجمه ترگمان]مخالفان سیاسی شکایت دارند که توسط پلیس مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The family was being harassed by racists.
[ترجمه گوگل]این خانواده توسط نژادپرستان مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]این خانواده توسط racists مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our convoys are being continually harassed by enemy submarines.
[ترجمه گوگل]کاروان های ما به طور مستمر توسط زیردریایی های دشمن مورد آزار و اذیت قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]convoys ما دائما توسط submarines دشمن مورد آزار قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Women have to dress modestly, to avoid being harassed by the locals.
[ترجمه گوگل]زنان باید ملایم لباس بپوشند تا از آزار مردم محلی جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]زنان باید با فروتنی لباس بپوشند تا از آزار و اذیت افراد محلی اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One woman claimed that she had been sexually harassed by a male manager.
[ترجمه گوگل]یک زن ادعا کرد که توسط یک مدیر مرد مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک زن ادعا می کند که توسط یک مدیر مرد مورد آزار جنسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had been sexually harassed at work.
[ترجمه گوگل]او در محل کار مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]اون موقع کار از لحاظ جنسی از نظر جنسی خسته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضطرب (صفت)
uneasy, confounded, agitated, fretted, disturbed, alarmed, worried, restless, care-worn, harassed, vexatious, pothered

خسته (صفت)
sick, ill, all-in, tired, exhausted, weary, wearied, aweary, forworn, chewed-up, cut-up, spent, jaded, harassed, jadish, wounded, strained, way-worn, weariful, wearying

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is harassed feels worried because they have too much to do or too many problems.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : harass
✅️ اسم ( noun ) : harassment
✅️ صفت ( adjective ) : harassed
✅️ قید ( adverb ) : _
ازار و اذیت
آزرده
ازار
نگران، ناراحت
بستوه آوردن
ادعا کردن

بپرس