handball

/ˈhændˌbɒl//ˈhændbɔːl/

معنی: هندبال
معانی دیگر: هندبال (ورزشی که در آن دو یا چهار نفر به نوبت گوی را با راکت به دیوار می زنند)، توپ بازى با دست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: handballer (n.)
(1) تعریف: a game for two or four players in which a ball is batted against a wall or walls with the hand.

(2) تعریف: the small rubber ball used in this game.

جمله های نمونه

1. The replay shows that it was a handball.
[ترجمه گوگل]بازپخش نشان می دهد که فوتبال دستی بوده است
[ترجمه ترگمان]این پاسخ نشان می دهد که این یک هندبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He got sent off for deliberate handball in the 32nd minute.
[ترجمه گوگل]او در دقیقه 32 به دلیل هندبال عمدی از زمین اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او برای یک هندبال عمدی در دقیقه ۳۲ اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The referee gave a free kick for handball.
[ترجمه گوگل]داور یک ضربه آزاد برای هندبال اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]داور یک ضربه آزاد برای هندبال داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The referee ignored a blatant handball and several other offences and I was beginning to think it was not our day.
[ترجمه گوگل]داور یک هندبال آشکار و چندین تخلف دیگر را نادیده گرفت و من کم کم فکر می کردم امروز روز ما نیست
[ترجمه ترگمان]داور یک هندبال آشکار و چندین جرم دیگر را نادیده گرفت و من داشتم فکر می کردم که امروز روز ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Paul Parker had confused Babb into handball after another electrifying break down the right.
[ترجمه گوگل]پل پارکر باب را در هندبال گیج کرده بود، پس از شکست برقی دیگر در سمت راست
[ترجمه ترگمان]پل پارکر Babb را بعد از شکستن electrifying دیگری به سمت راست هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Has to be team handball, an exciting blend of basketball, soccer, hockey and water polo.
[ترجمه گوگل]باید هندبال تیمی باشد، ترکیبی هیجان انگیز از بسکتبال، فوتبال، هاکی و واترپلو
[ترجمه ترگمان]باید هندبال تیم، ترکیبی هیجان انگیز از بسکتبال، فوتبال، هاکی و واتر پلو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A - Referee of International Handball Federation.
[ترجمه گوگل]الف - داور فدراسیون بین المللی هندبال
[ترجمه ترگمان]داور فدراسیون هندبال بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since handball is a team game, cooperation is required in the match.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هندبال یک بازی تیمی است، در این مسابقه همکاری لازم است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هندبال یک بازی تیمی است، هم کاری در این مسابقه مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her father is too corpulent to play handball.
[ترجمه گوگل]پدرش آنقدر تنومند است که نمی تواند هندبال بازی کند
[ترجمه ترگمان]پدرش بیش از آن تنومند است که هندبال بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many handball rules involve the number " three. "
[ترجمه گوگل]بسیاری از قوانین هندبال شامل عدد "سه" است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قوانین هندبال شامل شماره \"سه\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He a keen promoter of handball in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]او یک مروج مشتاق هندبال در هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]او حامی سرسخت of در هنگ کنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How many players does a handball team consist of?
[ترجمه گوگل]یک تیم هندبال از چند بازیکن تشکیل شده است؟
[ترجمه ترگمان]چند بازیکن از یک تیم هندبال تشکیل می شوند که از آن تشکیل شده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What does a handball court look like?
[ترجمه گوگل]زمین هندبال چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه هندبال شبیه چه چیزی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The referee penalises Jason Puncheon for handball.
[ترجمه گوگل]داور جیسون پانچئون را به خاطر فوتبال دستی جریمه می کند
[ترجمه ترگمان]داور penalises جیسون puncheon برای هندبال بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Basketball court, volleyball court, tennis court, badminton court, handball court, etc.
[ترجمه عابدی اصغر] زمین بسکتبال والیبال تنیس بد مینتون هندبال و وغیره
|
[ترجمه گوگل]زمین بسکتبال، زمین والیبال، زمین تنیس، زمین بدمینتون، زمین هندبال و غیره
[ترجمه ترگمان]دادگاه بسکتبال، زمین والیبال، دادگاه تنیس، دادگاه بدمینتون، دادگاه هندبال، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هندبال (اسم)
handball

انگلیسی به انگلیسی

• ball game played by bouncing a small rubber ball against a wall; hard rubber ball used in this game
handball is a game, usually played by two teams, in which you hit the ball with the palm of your hand.

پیشنهاد کاربران

خطای هند ( در فوتبال )
دستپگ ( dəstpəg )
دست پگ ( توپ )
هندبالیست=دستپگباز ( dəstpegbaz )
استادیوم هندبال=دستپگکده ( dəspəgkəde )
زمین هندبال=زامدستپگ ( zamdəstpeg ) ، زمین دستپگ
هوادار هندبال=دستپگخواه ( dəstpəgxwah ) ، هوادار دستپگ
handball
دست توپ ، دست رشته
ورزش هند بال .
ورزش با دست

بپرس